Rahele_khooy

راحله خوی:نباید اجازه داد جنسیت مبنای حقوق نابرابر میان زن و قرار گیرد

Rahele_khooy

چه فرقی میکند زن یا مرد بودن همه انسان هستیم و یکسان چرا پس من که یک زن هستم سالها ازاین موضوع سرشکسته و سخت زندگی کردم درتمام سالهای کودکی به من یاددادند که نبایدبا پسرها بازی کنی بایدخیلی مراقب باشی تویک دختری باید همیشه حواست باشد چه لباسی میپوشی وچه کار میکنی ، تو یک دختری ….

بعدکه به سنین نوجوانی و جوانی رسیدم که اخطارها و گوشزدها چندین برابرشد وقتی به مدرسه میرفتم بایدلباسهای رنگ تیره میپوشیدم حتی اجازه نداشتم کفش رنگ روشن بپوشم اگرکمی موی سرم معلوم میشد حتماً با برخوردی سخت تذکرداده میشد وارد مدرسه که میشدم جلوی در ورودی پرده برزتنی زده بودند تا وقتی درحیاط مدرسه هستیم با اینکه با لباسهای فرم بودیم ولی با بازوبسته شدن درازبیرون مشخص نشویم جلوی در مدرسه مثل بازداشتگاه همه کیف و لباسهامون را میگشتند تا مثلاً لوازم آرایش یا نوارکاست و یا فیلمی نداشته باشیم درکوچه و خیابان اجازه حتی خندیدن نداشتیم فقط به جرم دختربودن .

دختری نباید با پسری دوست میشد و این خلاف بزرگی بود و اگرمخفیانه هم این اتفاق می افتاد و درجایی این دو جوان را با هم می گرفتند یا سریعاًبه عقد هم درمی آوردند و یا با تعهد کتبی و پول ازخانواده ها و درست کردن پرونده ضد اخلاقی آزاد می کردند سالها حسرت خوردم که چرا یک دختربه دنیا آمدم و وقتی فهمیدم که خودم دارم مادر یک دختر می شوم بی اختیار اشک ریختم نه به این خاطر که دختردارمیشوم فقط چون فکر کردم بازانسانی دیگر دراین کشور بوجودآمده تا مثل من وهزاران زن دیگر که درایران زندگی میکنند باید سالها از اینکه دختر بدنیا آمده در رنج و عذاب و حسرت بزرگ شود.

واقعاً چرا دختران خوب ، با هوش ، فهمیده  وزیبای ایرانی فقط به جرم اینکه دخترهستندباید این همه درسختی و فشار باشند و الان هم که حتماً میشنوید چه سختگیریها  وفشارهایی مخصوصاً برای جوانان دخترما درایران هست ازمدارس ابتدایی تا دانشگاه ها و حتی در کوچه  وخیابان باید باور کنند به خاطر از جنس زن بودن باید اینگونه زندگی کنند .

نزدیک تابستان است و با شروع فصل گرما که امسال هم مغایر با سالگرد حوادث خرداد پارسال است سختگیری و فشار چندین برابر شده ، لباس شخصی ها مخصوصاً زنان چادری که هیچ جای صورتشان مشخص نیست قدم به قدم درخیابان ها و مراکز خرید راه میروند  وبا برخوردهای بدهرلحظه تذکرمیدهند و اگرهمان لحظه بابله و چشم گفتن طبق خواسته آنها عمل نشود با خشونت و وحشیگری آنها را به ماشین های گشت که درهمه خیابانها منتظرجمع کردن جوانها هستند میبرند و بعد که ماشین پرشد به بازداشتگاه میبرند  وبعد از کتک زدن و پول گرفتن  وتعهد کتبی آزاد میکنند ، آخرچرا و به چه جرمی ، فقط چون چندخال موی سرشان پیدابود و یا مانتوتنگ پوشیدند . چرا جوانان ما حق ندارند مهمانی بگیرند و دورهم جمع شوند چرا حتی درعروسی ها و مهمانی های خصوصی باید با ترس و لرز شرکت کنند و اگر صدای شادی و موزیک را بشنوند وحشیانه وارد مجلس میشوند و … 

چرا باید برای ازدواج انتخاب شویم و حق انتخاب نداریم ، چرا باید همیشه مراقب لباس پوشیدن و حتی حرف زدمان باشیم چراباید حتی بعدازازدواج هم هیچ حق و حقوقی نداشته باشیم نه حق اعتراض ، نه طلاق  ونه حتی حق بچه ، چرا نمیتوانیم حتی شغل دلخواهمان را انتخاب کنیم ، چرا نه درمسائل شخصی و خانوادگی ونه درمسائل فرهنگی و اجتماعی نمیتوانیم مانند یک مرد باشیم چرا من  ومیلیونها زن مثل من باید هزاران هزار ازاین چراها را سالها دردلمان نگه داریم ، همه ما زنان ایرانی بینهایت چرا داریم . چرا ، چرا ، چرا و گاهی حتی نمیتوانیم بیان کنیم و اگربخواهیم همه را به ریز و بطورکامل بگوئیم میتوانیم چندین کتاب بنویسیم .

به امید اینکه روزی همه دختران و زنان ایرانی درایران بتوانیم آزاد و راحت زندگی کنند و از اینکه یک دختر و زن هستند افتخارکنند  .

راحله خوی