بایگانی دسته: اخبار

آکسیون در مقابل ادراه مهاجرت سوئد

تاریخ اول دسامبر آکسیون در مقابل ادراه مهاجرت سوئد در استکهلم به حمایت از پناهجویان و در اعتراض به سرکوب ها و دستگیری ها از جمله دستگیری مجدد توماج صالحی و اعدام های گسترده بویژه اعدام معترضین.

تظاهراتی بزرگ در اعتراض به طرح پیشنهادی دولت در شهر گوتنبرگ

امروز در شهر گوتنبرگ سوئد تظاهراتی بزرگ در اعتراض به طرح پیشنهادی دولت سوئد برای شناسایی و لو دادن مهاجران غیر قانونی و پناهجویان مخفی برگزار شد. بیشترین سخنرانان این تظاهرات از کادرهای درمانی،مددکاران اجتماعی، مدافع حقوق پناهندگی واتحادیه ها و سندیکاهای کارگری بودند. اکثر سخنرانان این طرح را راسیستی و بیگانه ستیزانه دانستند و یک صدا خواستار کنار گذاشتن آن و عدم همکاری خود را با دولت اعلام کردند. ادامه خواندن تظاهراتی بزرگ در اعتراض به طرح پیشنهادی دولت در شهر گوتنبرگ

تجمع پناهجویان ایرانی در استکهلم و گوتنبرگ سوئد

تصاویری از تجمع پناهجویان ایرانی در استکهلم و گوتنبرگ سوئد در مقابل اداره مهاجرت در اعتراض به سیاست پناهنده پذیری دولت سوئد.
صدها پناهجوی ایرانی که از ترس بازداشت وشکنجه و اعدام و از دست زندگی مرگبار در ایران فرار کرده اند و از کشور سوئد درخواست پناهندگی کرده اند،مدتهاست پاسخ منفی گرفته و از کلیه خدمات اجتماعی و حق و حقوق پناهندگی محروم شده اند.

دوشنبه ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳

تجمع در اعتراض به لایحه ضد انسانی

تجمع در اعتراض به لایحه پیشنهادی احزاب راست برای تصویب قانون ضد انسانی، که بر اساس این قانون مراکز درمانی و آموزشی موظف هستند تا افراد مهاجر و پناهنده ای که پرونده آنها بسته شده و با خطر اخراج مواجه هستن را به پلیس لو داده و به پلیس اجازه داده می‌شود جهت اخراج افراد از سوئد اقدام کند.

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی
۱۰ سپتامبر ۲۰۲۳

توقف حکم دیپورت امیر کهریزی

خوشبختانه حکم دیپورت امیر کهریزی در دقایق آخر، متوقف شد
همانطورکه در نامه ها و مصاحبه های قبلی در جریان قرار گرفتید، امیر در ۲۵ آوریل سال جاری از طریق کردستان عراق، وارد ترکیه شده و از ترکیه وارد یکی از جزایر یونان و در آنجا توسط پلیس یونان دستگیر می شود و در هفتم ماه مه به ترکیه بازگردانده می شود. وی از آن تاریخ تا ۲۵ ماه اوت در کمپ پناهجویان دیپورتی در اردنه نگهداری شده بود. امیر در۲۵ اوت دریک تماس تلفنی با همسرش در سوئد، خبر داد که او را جهت دیپورت به ایران به کمپ آغری در نزدیکی شهر وان انتقال داده‌ اند. ادامه خواندن توقف حکم دیپورت امیر کهریزی

بلند پروازی های آخوندها

جواد موسوی

از شروع حکومت اسلامی ایران حاکمان ابله آن برای صدور انقلاب خود و فتح دروازه های غرب هیچ کوتاهی نکردند. دررسیدن به تکنولوژی ساخت و تولید سلاحهای اتمی و دستیابی به تکنولوژی فضایی میلیاردها دلار از منابع مالی این کشور را صرف جاه طلبی های خود نمودند.

ادامه خواندن بلند پروازی های آخوندها

جلسه فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در یوتبوری سوئد

گزارش مختصری از برگزاری جلسه روز جمعه ۲۱ سپتامبر در مورد اوضاع پناهندگی با حضور پیام حاتمی وکیل امور پناهندگی و عبدالله اسدی مسئول فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی

در این جلسه به تفصیل، پیام حاتمی و عبدالله اسدی در نوبتهای مختلف مسائل مهم پناهندگی را مورد بحث و بررسی قرار دادند. از جمله نکات مورد بحث در این جلسه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

اینکه یک متقاضی پناهندگی از روز اول برای درخواست پناهندگی و اخذ اجازه اقامت در کشور مورد نظر از کجا باید شروع کند. مدارک هویتی چه نقشی در روند پناهندگی افراد دارند. مدارکی که نشان دهند شخص متقاضی، تحت پیگرد بوده یا نه؛ چه نوع  مدارکی برای ادارات رسیدگی به درخواست های پناهندگی دارای اعتبار هست یا نیست. در مورد گرفتن مشاوره و آشنایی فرد متقاضی با معیارها و مبانی پذیرش پناهنده. در مورد اجازه اقامت از طریق کار و یا ازدواج، اجازه اقامت دگرباشان جنسی، درخواست پناهندگی به دلایل سیاسی و یا مذهبی. تأثیر فعالیتهای علنی در خارج از مرزهای ایران علیه جمهوری اسلامی برای متقاضیان پناهندگی و پناهندگی به دلیل خدا ناباوری، تاثیر داشتن یا نداشتن پاسپورت، در مورد مقررات دوبلین و تصمیمات جدید اتحادیه اروپا و نحوه استفاده از قانون چهار سال در سوده و نقش وکیل و بسیاری از مسائل دیگیر با جزئیات در این جلسه صحبت شد.

در بخش سوال و جواب بیشتر سئوالات بطور کتبی ارائه شد. بیش از ۵۰ سوال مطرح گردید و تا جایی که در حوصله و وقت جلسه میگنجید به سوالات پاسخ داده شد. در پایان جلسه، مرجان کاشانی مثل همیشه با ترانه های شاد بخش بعدی برنامه را تا ساعت ۱۲ شب ادامه داد.

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی لازم میداند از دوستان عزیز،از جمله شادی چادرباف شوشتری، مینا فکورساده،احسان مفتاحی،حسین محققین خلاقی، رحمت ابراهیمی و مرجان کاشانی بخاطر تدارک و پذیرایی و فراهم کردن برنامه شاد و کار تکنیک و فیلم برداری و کلیه اداره امور برنامه تشکر و قدردانی میکند.

خانم یوسف نژاد و  خانم سارا و دوستان دیگری نیز خیلی کمک کردند. آقای فرهانی عزیز هم مثل همیشه میوه و شیرینی زیادی را برای جلسه خریده بود فرشاد شریف و مریم کمالی عزیز هم شکلات های خوش مزه ای برای جلسه آورده بودند. برنامه بسیار خوب و آموزنده بود فدراسیون از آقای پیام حاتمی و از همه دوستان عزیز شرکت کننده که با وجود هوای بسیارطوفانی در این برنامه شرکت کردند تشکر می کند و همه دوستان عزیز را با هر تعلق فکری و سیاسی و مذهبی به فعالیت در فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی دعوت می کند. جلسه روز جمعه و دهها برنامه دیگر از این نوع در اشکال گونا گون اثبات می کند فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی ظرف مبارزه و راهنمای واقعی شما برای دستیابی به یک زندگی بهتر است.

همبستگی، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی

۲۲ سپتامبر ۲۰۱۸ برابر با ۳۱ شهریور ۹۷

 

 

گزارشی مختصر از سفر به استکهلم عبدالله اسدی

روزجمعه ۱۷ تا دوشنبه ۲۰ نوامبر برای دیدار و برگزاری جلسه ای با دوستان پناهجو به استکهلم رفته بودم. جلسه روز جمعه را با دوست عزیزم پیام حاتمی پیش بردیم.

نکته جالب این بود تازه به لوکالی که جلسه در آن برگزار می  شد رسیده بودم خیلی گرسنه بودم،جلسه ساعت ۶ شوع می شد، من قبل از ساعت پنج رسیده بودم، حسین اسفندیاری آنجا بود یکی از دوستان پناهجو که از قبل او را  می شناختم و سال گذشته هم از من مشاوره گرفته بود، با هم رفتیم یک فروشگاه غذای خوشمزه ای پیدا کردیم هر کاری کردم حسین اجازه نداد من حساب کنم. باهم برگشتیم محل جلسه تازه کم کم دوستان از راه می رسیدند.

سارا نخعی و هرمز که میزبان جلسه بودند زنگ می زدند که  در مرکز استکهلم و در ترافیک گیرکرده اند و معلوم نیست چقدر طول می کشد تا از این ترافیک سنگین رها شوند. به دنبال آن پیام حاتمی زنگ می زند او هم در تاکسی و در  ترافیک مانده بود. در این حین  فرشاد ابوالحسنی و مهسا ممتحنی و مسیح از دوستان گوتنبرگ وارد سالن جلسه شدند باورم نمی شد، معلوم نبود از کجا و چطور به اینجا رسیده بودند! فوری دوربین فیلم برداری را آماده و به ضبط برنامه پرداختند. کم کم پیام و هرمز و سارا هم از راه رسیدند. با نیم ساعت تاخیر بالاخره استارت جلسه را زدیم.
در آن جلسه از جنبه های مختلفی اوضاع پناهندگی را توضیح، و مورد بررسی قرار دادیم و به سئوالات مختلفی که دوستان شرکت کننده مطرح می کردند پاسخ دادیم. من در بخشی از صحبت هایم به نقش فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در سرنوشت پناهجویان و اهمیت و ضرورت ادامه کاری و تقویت بنیه سازمانی آن صحبت کردم و پیام حاتمی هم از کیس های مختلف پناهندگی و نحوه آمادگی پناهجویان برای مصاحبه و شرکت در دادگاهها صحبت کرد و نکات مهمی را در این مورد توضیح داد.
به گفته شماری از دوستان شرکت کننده، جلسه برای آنها  بسیار آموزنده و پر ثمر بوده است.با این حال بسیاری از پناهجویان خواهان گرفتن مشاوره فردی بودند در حالی که وقت و انرژی باقی نمانده بود و می بایست سالن را ساعت ۱۰ شب تحویل می دادیم، به همین خاطر اعلام کردیم برای دوستانی که به مشاوره فردی نیاز دارند روز یکشنبه را به آن اختصاص می دهیم. جهت مشاوره فردی شماری از آنها برای روز یکشنبه نام نویسی کردند و من و سارا نخعی مسئول فدراسیون در استکهلم  به ۶ نفر از آنها مشاوره فردی دادیم. سقف وقت مشاوره از ساعت ۱۴ تا ۱۸ اعلام کرده بودیم وقت بسیار محدود بود تا نزدیک ساعت ۱۹ جلسه مشاوره ادامه یافت. برای شام هم مهمان الهام و رضا بودم تا آنجا مسیر طولانی در پیش داشتم. بالاخره با کمک سارا و هرمز عزیز خودم را به آنجا رساندم الهام از دوستان قدیمی من است ولی رضا را برای دومین بار بود می دیدم پسر و دو دختر نازنینش خیلی بزرگ شده بودند بیش از چهار سال بود آنها را ندیده بودم.بهرحال شام خوش مزه ای خوردیم و کلی حرف زدیم و بعد به منزل سارا و هرمز برگشتم.

امیر و آرزو مشعلیان و آرش راجی عزیز نیز به محل جلسه آمده بودند و برای من کادو های قشنگی آورده بودند (یک پیراهن و یک کیف رودوشی) بسیار زیبا. آنها از دوستان به نسبت قدیمیتر هستند خوشبختانه هر سه نفرشان در یک سال گذشته اجازه اقامت دریافت کردند، حیف که وقت نشد ساعاتی را در کنار این عزیزان بگذرانم. از همینجا از آرش و امیر و آرزوی عزیز تشکر و قدردانی می کنم و همینطور از عاتکه و رضا که برای دیدن من آمده بودند اما حیف که وقت کم آوردیم.
بعد از جلسه روز جمعه با هرمز و سارا به خانه آنها برگشتیم.
برای روز شنبه هم با بچه های یوتبوری قرار گذاشتیم و باهم در مرکز استکهلم حسابی چرخ زدیم و غذا خوردیم. در برنامه خودم گنجانده بودم فرامرز قربانی و آوات فرخی، از دوستان قدیمیتر را هم ببینم. به منزل آنها رفتم و تا ساعتی از شب حرف زدیم و زمین و زمان را به هم دوختیم، هرچند فرامز دو برابر من و آوات حرف می زد. بچه های خوشگل و نازنینشان را برای اولین بار بود می دیدم خیلی خوشحال شدم. آوات از شهر دیگری پیش برادرش بود در حال  برگشت یک بسته جوراب برای فرامرز آورده بود همه آنها سایز پای من بود آوات هم جوراب ها را به من داد.

برنامه دیگرم این بود که دوست عزیزم  ضرغام اسدی را ببینم، برای اولین بار بود او را می دیدم یکی دو سال است با فدراسیون همکاری می کند، ضرغام اسدی از بستگان عبدالله اسدی نیست ولی دوست و همکار بسیار خوبی است. قرار گذاشته بودیم روز دوشنبه برای صبحانه به خانه هرمز بیاید. ساعت ۹ صبح از راه رسید،هم صبحانه  وهم  نهار را با هم خوردیم و کلی باهم صحبت کردیم و تا ساعت ۳ بعدازظهر باهم بودیم. اما سنگینی  این برنامه ها همیشه روی دوش سارا نخعی و هرمز رهای عزیز است و هردوی آنها برای من عزیز و قابل احترامند و بابت اینکه در آن چند روز من را همراهی کردند تشکر و قدردانی می کنم و خوشحالم از اینکه سالهاست با دوستان عزیزی مثل سارا و هرمز فعالیت می کنم.

باید به جنبه با هوشی و تمرکز خودم نیز در این  سفر اشاره کنم، من معمولا وقتی به سفر می روم  خیلی تمرکز می کنم وسایلی که به آنها نیاز دارم مثل دارو،لباس کافی و وسالیل حمام و غیره یادم نرود، ولی با این حال بلیط رفت و برگشتم که پرینت گرفته بودم در داخل قطار جا گذاشته بودم. وقتی هم به مرکز استکهلم رسیدم می خواستم بلیط رفت و آمد برای سه روز داخل مترو بخرم متوجه شدم هم کارت بانکی و هم کارت شناسائی ام را به همراه ندارم تازه متوجه شدم آنها را در جیب کاپشن دیگری که روز قبل از سفر پوشیده بودم جا گذاشته بودم. بلیط سه روزه میترو ۲۶۰ کرون بود ولی من فقط ۲۵۰ کرون پول نقد داشتم مجبور شدم بلیط یک روزه بخرم.موضوع دیگر این بود بالاخره چترم را هم جا گذاشتم،من در سوئد در چهار فصل سال ازچتر استفاده می کنم و چتر همیشه  یکی از همراهان من است ولی با این حال چترم را نیز در منزل الهام جا گذاشتم. این هم گوشه های دیگری از سفر من به استکهلم بود.

ولی واقعا وقتی پای صحبت با بعضی از پناهجویان می نشینم چنان غم انگیز است که هوش و حواس برای کسی باقی نمی گذارد. همیشه میگم کاش قدرت دنیا دست من بود تا به این همه بی عدالتی که جامعه بشری با آن روبه رو است پایان می دادم. ولی در زمینه پناهندگی در یک ماه گذشته خبرهای خوب و امیدوار کننده را هم اعلام کردیم و بدینوسیله بسیاری از دوستان پناهجو به آینده خود امیدواری بیشتری پیدا کردند. امیر حسینی، آکو زرین، ستاره سلطانی،مریم کمالی و مانی، محمد عبدالزاده، مریم تهرانی و خانواده اش سیامک و شایان،احمد حسینی و ندا اسفندیاری و فرزندانشان پارسا و پویا، از جمله کسانی بودند در این مدت در شهر گوتنبرگ اجازه اقامت گرفتند. امیدوارم این خبرها همچنان ادامه پیدا کند. جا دارد هینجا به همه پناهجویان توصیه کنم در هرشهر و کشوری که هستند با فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی تماس بگیرند و با این سازنان همکاری کنند چرا که  فدراسیون بهترین ظرف مبارزه پناهجویان است.

 

درآمد کلان دولت آلمان از پناهجویان

یک تحقیق جدید نشان می دهد که سیستم اجتماعی آلمان که در ادغام اجتماعی مهاجران موفق نیست، از مهاجرت نفع می برد. بنابر آمار این تحقیق ۶.۶ میلیون مهاجر بدون تابعیت آلمان ۲۲ میلیارد یورو در یک سال به این کشور پرداخته اند.

نیهاد سورگیچ زمانی که به سن ۱۴ سالگی به برلین آمد، خیلی ناامید بود، چرا که این شهر آن گونه نبود که او براساس قصه‌ های والدین اش تصور می کرد. او تازه مکتب متوسطه را در ترکیه تمام کرده بود که به آلمان آمد. تلویزیون سیاه و سفید فقط دو شبکه را می گرفت و هر دو به زبان آلمانی بودند. یکی از این شبکه ها «دی دی آر ۱″ و دیگری «دی دی آر ۲″ بود. چند ماه بعد که او می توانست اندکی به آلمانی صحبت کند، دریافت که این دو شبکه تلویزیونی متعلق به کشور دیگری هستند، یعنی آلمان شرق.

شبکه های تلویزیونی آلمان غرب سابق در طبقه همکف آپارتمان های نزدیک دیوار برلین قابل دریافت نبود. منطقه ای که ارزان قیمت ترین خانه ها را در آن زمان داشت. آنجا مکانی بود که به گفته مردم آن زمان خارجی هایی که «کارگران مهمان» خوانده می شدند زندگی می کردند. مردمی که به طور معمول گمان می رفت بعد از چند سالی دوباره به کشورشان بازمی گردند.

زمانی که هیچ برنامه ای برای ادغام اجتماعی خارجی ها در جامعه وجود نداشت، سورگیچ با شماری دیگری از خارجی ها در یک صنف مکتب شامل شد. وی می گوید: «من به زودی دریافتم که اگر می خواهی اینجا برای خودت کسی باشی، باید از حد متوسط بهتر شوی.» او در کتابخانه کتاب های کودکان را می خواند تا آلمانی یاد بگیرد. سپس وی درخواست کرد که از صنف خارجی ها به صنفی منتقل شود که دانش آموزان آلمانی حضور داشتند.

مهاجرت، منفعتی برای سیستم اجتماعی

چهل و دو سال بعد، سورگیچ خبرنامه ای را پس از اینکه سه جمله اش را خوانده بود به زمین انداخت. این خبرنامه در مورد نتیجه مطالعات بنیاد برتلزمن بود که در مورد هزینه و منفعت آلمان از مهاجرت پس از تجزیه و تحلیل منتشر شده بود. جمله ای که وی را پس از خواندن عذاب داد، این بود: «۶.۶ میلیون فرد فاقد پاسپورت آلمانی، در سال ۲۰۱۲ مبلغ ۲۲ میلیارد یورو به سیستم اجتماعی آلمان پرداخت کرده اند.»

این خبر برای کسی که سال ها برای ادغام اجتماعی بهتر و پذیرش بیشتر مهاجران تلاش کرده است، خبر بدی نیست. سورگیچ که اصلا یک انجنیر است، حالا موسسه آموزشی «کرویزبرگ» را رهبری می کند که مخصوص آموزش جوانانی با پس زمینه مهاجرت است. او گفت: «چرا اینجا فقط افرادی حساب شده اند که پاسپورت آلمانی ندارند؟ این تحقیق از من (به عنوان کسی که پاسپورت آلمانی دارم) نمایندگی نمی کند.» این بحث را تا به حال وی بارها تکرار کرده است.

او می گوید که نتیجه تحقیقات همواره کسانی را در بر می گیرد که ملیت خارجی شان ثبت می شود، اما کسانی را که پیشینه مهاجرت دارند در بر نمی گیرند. آنهایی که به گفته وی معمولا پناهندگان موفق اند، از این ارقام خارج می مانند. در متن خبرنامه ای که او می خواند، آمده بود که هنوز هم دو سوم جمعیت آلمان به صورت گسترده فکر می کنند مهاجرت باری بر سیستم اجتماعی آلمان است. بنابر مطالعات بنیاد برلتزمن، به هر حال غالباً به صورت متوسط هر مهاجر نسبت به خدماتی که در طول زندگی مستفید می شوند، حدود ۳۰۰۰ یورو بیشتر مالیه می پردازند.

ادغام بیشتر یعنی پول بیشتر در صندوق

به هر حال این تحقیق را می توان از جنبه دیگری نیز دید. هنوز هم شمار مهاجران بیکار در آلمان سه برابر آلمانی های بیکار است. شمار زیادی از نسل دوم مهاجران هنوز هم به هزینه های بیشتر آموزشی و کار بیشتری نیاز دارند. تنها ۴۰ درصد از کودکان پناهجویان به تحصیلات عالی تری نسبت به والدین غالباً بی مهارت شان دست می یابند. ۶۰ درصد از آنان هنوز هم از تحصیلات عالی دور هستند. اگر نسل جوان مهاجرت به گونه بهتری در بازار کار ادغام شود، جمعیت غیرآلمانی چهار برابر بیشتر می تواند به امور مالی اجتماعی کمک کند.

نیهات سورگیچ روز دوشنبه به عنوان یک نماینده مهاجران در زمینه ادغام اجتماعی بهتر در نشستی در کنار آنگلا مرکل صدراعظم آلمان خواهد نشست. او حتی یک بار زمانی که برای بحثی در زمینه مسلمانان موفق از سراسر دنیا به امریکا دعوت شده بود، با باراک اوباما رئیس جمهور امریکا نیز دست داد.

نیهات سورگیچ حالا در دفتر کارش پشت میزی می نشیند که در جوار آن یک الماری پر از جوایز و لوح های تقدیر مختلف قرار دارد. او آنها را از نهادهای مختلف برای کار و تلاش اش در زمینه ادغام اجتماعی بهتر مهاجران در جامعه آلمان به دست آورده است.

آتیکه، دختری ۲۲ ساله می باشد و یکی از جوانانی است که در مرکز آموزشی «کرویزبرگ» مشغول است. او در این مرکز آموزشی که قبلا ساختمان یک کارخانه بود، مقابل یک کمپیوتر نشسته است. یکی از کارمندان بالای سرش ایستاده است و نکاتی را که باید اصلاح کند در یک فایل وورد برایش با رنگ سرخ مارک کرده و نشان می دهد.

برنامه امروزی او به رزو کردن تقاضاها و سوانح متقاضیان کار می باشد. ترتیب دادن یک درخواست کار نیز بخشی از برنامه های آموزشی این مرکز است. آتیکه می خواهد مانند برادر بزرگترش در صنعت هوتل داری کار کند. برادر وی در آلمان در زمینه درس خوانده و حالا در یک هوتل مجلل در برلین کار می کند.

پدر بزرگ آتیکه نیز تحت برنامه «کارگران مهمان» به آلمان آمد و بعدا به عنوان مهاجر باقی ماند. پدر وی زمانی که کودک بوده به آلمان آمده و مادرش در آغاز جوانی اش پا به این کشور گذاشته است. آتیکه می گوید که والدین اش همیشه بر ارزش تعلیم و تربیه تاکید داشته اند: «پدر و مادرم وقتی که حرفی از مکتب به میان می آمد خیلی سخت گیر بودند. در ابتدا این برایم آزاردهنده بود، اما حالا درکشان می کنم».

یکی از برادران آتیکه میخانیک می خواند و برادر کوچکترش به تازگی مکتب متوسطه را تمام کرده و در حال حاضر متعلم لیسه است. او در دوران امتحانات دوره مکتب متوسطه اش بالای مضمون ریاضی تلاش بیشتری می کرد؛ هدف وی این بود که خودش معلم خودش باشد، چرا که دیگر برایش داشتن یک مربی در این زمینه قابل دسترس نبود.

آتیکه آغاز به کار کرد و گاه و بی گاه وظیفه داشت، تا اینکه قبل از فارغ شدن از مرکز آموزش های حرفه ای، در زمینه های مختلف کاری تجربه حاصل کرد. او دو سال دیگر تا امتحان نهایی اش وقت دارد، مسئله ای که گاهی اوقات فکر کردن به آن وی را عصبانی می کند. آتیکه می گوید: «ولی من عاشق حرفه ای هستم که انتخاب کرده ام. فکر می کنم من در این زمینه خوب خواهم بود».

آتیکه یک دوره کارآموزی را در یک هوتل در ترکیه سپری کرده و به تازگی به آلمان برگشته است. او می گوید که کشور اصلی اش ترکیه را دوست دارد، اما نمی خواهد آنجا کار کند: «درست است که اصلا من ترک هستم، اما من در آلمان به دنیا آمده ام و دوست دارم اینجا کار کنم».