بایگانی دسته: استرالیا

لایحه جنجالی وزیر مهاجرت استرالیا تصویب شد

art-scott_morrison_parliament-620x349

نکات مثبت این قانون:

۱- آزاد کردن ۴۶۰ کودک از بازداشتگاه جزیره کریسمس و دیگر بازداشتگاههای داخل خاک استرالیا

۲- اعطای آنی حق کار به بیش از ۳۰ هزار پناهجو

۳- افزایش سقف سالیانه پذیرش پناهندگان از ۱۳۷۵۰ به ۱۸۷۵۰ در چهار سال آینده

۴- برداشتن سقف ویزای Safe Haven Enterprise، که نوعی ویزای کار ۵ ساله مختص مناطق دورافتاده استرالیا است.

منبع: اطلاع رسانی پناهندگان و مهاجران

جاده‌های پنهان؛ خشونت و آزار جنسی در کمپ پناهندگی

بخش غم‌انگیز یک مهاجرت جایی است که پناهجو به چنان استیصالی می‌رسد که برای رهایی از شرایط موجود اقدام به اعتصاب غذا، دوختن لب خود و یا در نهایت خودکشی می‌کند. در یکی دو سال گذشته هنوز هیچ خبرنگار مستقلی نتوانسته‌است از کمپ‌های اسکان پناهجویان در جزایر نائورو، کریسمس و همچنین پاپوآ گینه نو دیدن کند و از آنچه که به واقعیت در آنجا می‌گذرد، گزارش دهد. اما تک‌صداهایی که بعضاً پناهجویان با استفاده از شرایط بسیار محدود دسترسی به تلفن و اینترنت به بیرون ارسال کرده‌اند، حاکی از شرایط سخت درون کمپ‌های پناهندگی است.

یک پناهجو: «من از کمپ کریسمس آیلند استرالیا تماس می‌گیرم. پناهجویان اینجا به علت اینکه چهار پنج ماه است بلاتکلیف‌اند دست به اعتصاب زدند. حول و حوش ده دوازده نفر غذا نخورده‌اند، لب‌هایشان را دوختند. دو سه روز است هیچ چیز نخورده‌اند. حول و حوش دویست سیصد نفر ایرانی هم به حمایت از آنها دو سه روز است که هیچ غذایی نخورده‌اند. خواهش می‌کنم این خبر را پخش کنید، همه بدانند.»

سیروس احمدی وکیل پناهندگان در استرالیا نیز از شرایط نه چندان مطلوب پناهندگان در کمپ‌های اسکان آنها در نائورو و پاپوآ گینه نو می‌گوید:

سیروس احمدی: «متأسفانه از این هم بدتر است اوضاع. تا جایی که من می‌دانم حدوداً ده نفر از ایرانی‌هایی که من تا حدودی در جریان کارشان هستم لب‌هایشان را دوخته‌اند و چیزی حدود ۴۰۰ نفر اعتصاب غذا کرده‌اند. وضعیت متأسفانه اینقدر بد هست نه به خاطر شرایط خود کمپ یا دور بودن از خود استرالیا، بیشترین نگرانی این است که می‌گویند بلاتکلیفیم. آنها می‌گویند که کسی به ما نمی‌گوید آیا یک ماه دیگر، شش ماه دیگر، پنج سال دیگر پرونده‌ات بررسی می‌شود و اگر می‌شود جواب چه خواهد بود و یا جواب حتی اگر به فرض مثبت است آیا ما را توی این جزیره نائورو یا پاپوآ گینه نو نگه می‌دارند یا می‌فرستند استرالیا. یک سری مسائل این‌چنینی باعث نگرانی شده‌است. به طور مثال خانم بارداری ایمیل برای من فرستاده که بچه‌اش را به خاطر استرس و نگرانی زیادی که داشته از دست داده‌است.»

در کنار شرایط سخت اقامت در کمپ‌های پناهندگی، تکان‌دهنده زمانی است که پناهجویی مورد آزار جنسی و تجاوز قرار می‌گیرد. در بهمن ماه سال ۱۳۹۲ زن متاهل پناهجویی در کمپ کریسمس طی تماسی با بخش فارسی رادیو ای‌بی‌اس استرالیا می‌گوید مورد تجاوز جنسی از سوی یکی از پناهجویان هم‌کمپی‌اش قرار گرفته‌است. پلیس استرالیا در نامه خود به شبکه اس‌بی‌اس از آغاز تحقیقات در این زمینه خبر می‌دهد. در بخش‌هایی از این گفت‌وگو این زن ماجرا را این‌گونه بیان می‌کند:

تا به امروز نگذاشته‌ام همسرم بفهمد. چون معلوم نیست بفهمد چه اتفاقی می‌افتد. پلیس به من گفت باید همسرت از موضوع آگاه شود.

زن پناهجوی ایرانی: «آن مرد خیلی راحت توانست وارد حریم خصوصی من بشود. تجاوز کند، سوء استفاده کند و پلیس‌های اینجا نمی‌دانم هرکسی که مسئول است راحت توانستند از کنارش بگذرند. من اعتصاب غذا کردم گفتم من تا روزی که با پلیس حرف نزنم غذا نمی‌خورم. از طریق دوستانی که در استرالیا داشتم شماره چندتا وکیل را به من دادند، تماس گرفتم ولی هیچکدام از آن وکیل‌ها حاضر نیستند بیایند توی این کمپ چون می‌گویند ما اجازه نداریم. شما شهروند استرالیا نیستید. تا به امروز نگذاشته‌ام همسرم بفهمد. چون معلوم نیست بفهمد چه اتفاقی می‌افتد. پلیس به من گفت باید همسرت از موضوع آگاه شود. من دوستان خیلی دارم. مخصوصاً مجرد که این قضیه را شنیدند واقعاً خیلی ناراحت شده بودند. می‌گفتند تو که شوهر داری چنین اتفاقی برایت افتاده و معلوم نیست چه بلایی سر ما بیاید. خیلی از آنها را بلافاصله انتقال دادند به جزیره نائورو. تا کسی خودش نیاید توی این کمپ نمی‌تواند کسانی را که اینجا هستند درک کند. من نه به خاطر غذا آمده‌ام نه به خاطر لباس آمده‌ام. نه به خاطر خیلی چیزهایی که اینها فکر می‌کنند. من تنها چیزی که به خاطرش آمدم امنیت بود. الان انصاف نیست با این همه خطری که معلوم نبود که توی آن راهی که می‌آیم بمیرم یا زنده برسم، حالا که به اینجا زنده رسیده‌ام حق من نیست که آن امنیت را از من بگیرند و راحت ما را زیر پایشان له کنند. زندگی من کاملاً به هم ریخته. منی که یک دختر بیست و سه ساله هستم و تازه ازدواج کرده‌ام از الان فقط به فکر مردن هستم.»

اما چه باید کرد و چگونه می‌توان از تلفات مسیر مهاجرت به سوی استرالیا کاست؟ بیشتر کارشناسان و فعالان حقوق مهاجران و پناهجویان ضمن تاکید بر عدم استفاده از مسیر دریایی توسط قاچاق‌برها بهترین راه حل را در شرایط فعلی استفاده از راه‌های قانونی می‌دانند.

سیروس احمدی وکیل پناهندگان در استرالیا می‌گوید به همان اندازه که دولت  استرالیا شرایط را برای مهاجران و پناهجویانی که به طور غیرقانونی وارد این کشور می‌شوند سخت کرده، شرایط ورود قانونی را آسان‌تر کرده‌است:

سیروس احمدی: «یک خانمی  چند روز پیش آمد به محل کار من، واقعاً گریه می‌کرد. افسردگی شدید داشت، می‌گفت دو تا خانواده بودیم، خانواده خودش و برادرش. گفت همه غرق شدند جز  من و یک دختر برادرم زنده ماندیم. این چیزها را آدم می‌بیند می‌گوید آیا واقعاً ارزش دارد این ملت خودشان را اینجور بکشند که بیایند بیرون. دولت فعلی استرالیا برنامه‌اش این است که اگر کسی می‌خواهد بیاید از روش‌های قانونی بیاید. بخاطر اینکه آدم‌هایی که سواد ندارند و ممکن است سوابق جنایی داشته باشند قاچاقی وارد این کشور نشوند. تا سرحد امکان سعی کنید خودتان را به این راه‌های خطرناک برای خروج از کشور نزنید. من در استرالیا هستم و عرض می‌کنم دولت فعلی و حتی دولت قبلی به شدت تشویق می‌کنند افراد را که از راه‌های قانونی بیایند و برای اینکار تقریباً می‌شود گفت راه‌های ورود را آسان‌تر هم کرده‌اند. مثلاً ویزایی که قبلاً ممکن بود سه تا چهار سال طول بکشد برای ویزای حرفه‌ای، الان کمتر از یک سال می‌شود نتیجه گرفت. این برنامه دولت هست که تشویق کند افراد از این راه‌ها بیایند.»

رسول باقریان، فعال حقوق پناهندگان در اندونزی نیز در این باره نظری مشابه دارد.

رسول باقریان: «آخرین شنیده‌هایی که من داشتم راجع به جزیره‌های دیگری مثل نارائو یا جزیره مانو یا حتی پاپوآ این بود که تمام افرادی که از کریسمس آیلند یا سرزمین اصلی استرالیا به اینجا انتقال پیدا کردند همه‌شان به انتهای صف انتقال داده شدند. یعنی در اصل وقتی انتقال پیدا کردند به جزیره نارائو یا جزیره مانو، پاپوا آنجا از آغاز بایستی تمام مراحل پناهجویی‌شان را آنجا طی کنند؛ و  خود این باعث شده بسیاری از افراد که مبلغ پرداخت کردند که از این دریا بگذرند و به آن ساحل نجات برسند الان پشیمان شده باشند و اعلام کنند که ما می‌خواهیم برگردیم و دیگر در این شرایط نمی‌توانیم زندگی کنیم. و به آن افرادی که می‌خواهند بیایند و خودشان را در این راه بگذارند و از این دریا بگذرند بگویند که شما به جای اینکه بیایید بروید آنجا و دوباره در پاپوآ در آخر سر صف  قرار بگیرید چه بهتر که از طریق قانونی از طریق کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اقدام کنید. در خود اندونزی و کشورهایی که می‌توانید سفر بروید. حداقل یک زندگی آرامی داشته باشید تا این که منطقه‌ای باشد که کاملاً ناآشنا هستید و این همه مشکلات و بیماری‌ها و گریه و زاری نصیبت‌تان شود.»

فصل اول مستند جاده‌های پنهان را در حالی به پایان می‌بریم که آنچه از زبان پناهجویان در این فصل شنیده شد تنها شرح حال تعدادی از صدها پناهجویی است که در این تراژدی دریا هنوز قایق‌هایشان در انتظار رعب‌آور درهم شکستن است و برخی دیگر جسم و روح خود را در کمپ‌هایی که نه کم از زندان دارند در بند می‌بینند.

در فصل دوم مستند جاده‌های پنهان با پناهجویان ایرانی به غرب عالم می‌رویم. جایی که دروازه آن از ترکیه آغاز و پایان آن به پشت میله‌های نامرئی کمپ‌های پناهندگی در اروپا ختم می‌شو

جاده‌های پنهان؛ فرار چندهزار دلاری

یکی از راه‌هایی را که پناهجویان و مهاجران برای رسیدن به  استرالیا  مجبورند انتخاب کنند، عبور از اندونزی است اما اغلب در میانه راه از سوی پلیس این کشور دستگیر و روانه بازداشتگاه‌های بی‌نام و نشان می‌شوند.

در قسمت پنجم مستند رادیویی «جاده‌های  پنهان»  این بار با یکی از پناهجویان ایرانی  همراه می‌شویم که به تازگی موفق به خروج  از یکی از این بازداشتگاه‌ها شده است

پناهجویی و پناهندگی برای گروهی چنان دردناک است که برای آنها رنج و محنت را به همراه دارد و برای گروهی چنان خوشایند که دری است به دنیای جدید. داستان‌های تلخ و شیرین آنها تنها سایه‌ای است از مشکلاتی که درک و لمسش گام در این جاده پرخطر را می‌طلبد. در مستند رادیویی «جاده‌های پنهان» با پناهجویان ایرانی همراه می‌شویم که از افق‌های ناپیدای امید تا تلاش برای زنده ماندن و رسیدن به جایی برای زندگی خواهند گفت.

حدود ۲۰ روز است که کمال به همراه همسرش سارا در اندونزی منتظرند تا قاچاق‌بر‌ها آنها را با قایق به سمت استرالیا حرکت دهند. در تهران که بودند نفری ۲۵ میلیون تومان به قاچاق‌برها پرداخت کردند. از آنها خواسته شده تا به اندونزی بیایند.

قاچاق‌برها برای حرکت دادن آنها هی امروز و فردا می‌کنند. سرانجام لحظه حرکت فرامی‌رسد. آنها باید از جزیره جاوا، جایی که در قلب مجمع‌الجزایر اندونزی قرار دارد حرکت کنند.

کمال: «اینها ما را سوار ماشین کردند بردندمان جنگل‌های جزیره جاوا. متاسفانه به لنج نرسیدیم و دوباره برگشتیم. پلیس یک بار دیگر ما را گرفت. بچه‌ها فرار کردند رفتند سمت رودخانه. آنجا افتادند توی یک باتلاق. از باتلاق درآمدند، رودخانه‌ای که آنجا بود پر از تمساح بود. برای اینکه دست آن تمساح‌ها و پلیس‌های اندونزی نیافتند،‌ رفتند خودشان را رساندند به پشت خانه‌های چوبی اندونزیایی‌ها که از دست پلیس فرار کنند. دوباره برگشتیم و دوباره آمدیم توی شهر جاکارتا. توی این فرار و گریز و تعقیب‌ها هم هرچه چمدان و ساک داشتیم همه‌اش از بین رفت. دوباره متاسفانه بردندمان آن ور جزیره جاکارتا. دوباره آنجا پلیس ریخت و پناهجوها را گرفت. کتکشان زدند. خیلی‌ها از دستشان فرار کردند. ما هم فرار کردیم و دوباره برگشتیم آمدیم جاکارتا.»

در کمتر از یک هفته، تلاش سه‌باره کمال و همسرش برای سوار شدن بر قایق ناکام می‌ماند. بعد از چند روز قاچاق‌برها به کمال و همسرش سارا می‌گویند که یک لنج چوبی در ۸۰۰ کیلومتری جاکارتا قرار است تعدادی از مهاجران و پناهجویان را به سمت آبهای استرالیا حرکت دهد.

کمال: «ما را سوار ون کردند و بردندمان به سمت سورابایا. یک شب ما را یک جایی خیلی بد خیلی بد که نمی‌شد حیوان را  آنجا نگاه داشت، نگاه داشتند و از آنجا فردایش ما را بردند لب رودخانه و سوار یک قایق‌های کوچک کردند و بردند سوار لنج کردند. متاسفانه لنجی که ما سوار شدیم لنج بزرگی هم بود. خراب شد. دوباره درست کردند و دوباره خراب شد. ما ۱۰ روز روی آب نه غذا داشتیم و نه آب. ۱۰ روز طول کشید تا آخر ناخدای آن لنج برای اینکه گرسنه نشویم توی دریا بادبان را باز کرد که باد ما را آورد سمت یک جزیره ای به نام جزیره سومبا.»

بعد از ۱۰ روز گرسنگی و سرگردانی بر روی آب قایق از کار افتاده آنها به جزیره دورافتاده در آبهای اندونزی رسیده است. مسافران قایق نای فرار هم ندارند. در واقع در آن جزیره کوچک و دورافتاده جایی برای فرار وجود ندارد. فرماندار جزیره به همراه پلیس محلی تمامی مسافران قایق را بازداشت می‌کنند.

کمال و سارا به همراه دیگر مسافران قایق با کامیون به سمت اسکله برده می‌شوند تا آنها را به جزیره بزرگتر به نام کوپانک ببرند. دولت اندونزی در کوپانک محلی را برای بازداشت مسافران غیرقانونی آماده کرده است. شرایط بازداشتگاه کوپانک خیلی بدتر از آنی است که کمال و سارا تصورش را می‌کنند.

کمال: «توی آبی که به ما می‌دادند حمام کنیم یا دستشویی برویم کرم بود. یعنی یک حوضچه کوچک بود مثلا‌ً‌ ۱۰۰ نفر آدم. یک حمام بود و یک توالت. به این شکل بود. یعنی زندان هم اصلا‌ً‌ چنین چیزی نیست. می‌خواهی بروی حمام باید پول به آنها بدهی تا بروی حمام. بعد هم اجازه نمی‌دهند پول با خودت ببری. بعد  با پولی  که پیش خودشان داری می‌روی و می‌گویی حالا مثلا‌ً‌ اینقدر پول می‌خواهم؛ می‌گویند برای چه؟ مثلا‌ً‌ می‌گویی می‌خواهم بروم حمام کنم. ملافه بخرم. اگر هم بخواهند این کار را بکنند می‌گویند خیلی خوب شما بنویس که مثلا‌ً‌ ۱۰۰ دلار به من می‌دهی. بابت آن ۱۰۰ دلاری که آنها از شما می‌گیرند ممکن است یک ملافه بدهند یک بالش که مثلا‌ً‌ دو دلار هم نمی‌ارزد. ۱۰۰ دلار از شما می‌گیرند که دو دلار بدهند. اینجا اینجوری است. اینجا اگر کسی گیر بیافتد و این راه را بیاید، شرایطی را متحمل می‌شود که توی خواب هم نمی‌بیند.»

سارا شرایط سخت اقامت در بازداشتگاه کوپانک را برای زن‌ها سخت‌تر و غیرقابل تحمل‌تر عنوان می‌کند.

سارا: «فکر می‌کنم خانم‌ها از نظر نظافت شخصی‌شان بیشتر از آقایان احتیاج به مراقبت دارند. یعنی اصلا ً یک خانم نمی‌تواند حتی نظافت شخصی‌اش را رعایت کند. فوق‌العاده بهداشت بد بود. بچه‌ها مریض شدند. خانم‌ها مریض شدند. نظافت اولیه مثلا‌ً‌ جای خواب و آن حمام و نظافت‌های اولیه کاملا‌ً‌ پر از میکروب و آلودگی بود. از هشت صبح بیدارباش داشتند تا هشت شب که خاموشی مطلق بود و همه باید می‌رفتند می‌خوابیدند.»

در بازداشتگاه کوپانک کتک‌کاری زندانیان با هم شاید عمل عجیبی نباشد. اما به گفته کمال وقتی دردناک می‌شود که این نزاع بین ایرانی‌ها باشد.

کمال: «چهار-پنج نفر می‌شدند می‌ریختند سر یک نفر شروع می‌کردند به کتک زدن او. ایرانی‌ها درگیر شدند. با هم دعوایشان شد و پلیس‌های اندونزی اسلحه کشیدند شروع کردند تیراندازی هوایی، افتادند به جان ایرانی‌ها به ضرب و شتم. چوب برداشته بود. با چوب زد بالای چشمش و سمت ابرو و پیشانی‌اش را کاملا‌ً‌ شکافت. ایرانی‌ها را کتک می‌زد برای اینکه سروصدا کردند و با خودشان دعوایشان شده بود و از این داستان‌ها.»

ماندن در این بازداشتگاه‌ برای کمال و سارا دیگر غیرقابل تحمل شده است. آنها در جایی گرفتار شده‌اند که در خوشبینانه‌ترین حالت شاید روزی به ایران بازگردانده شوند. ولی سارا و کمال نمی‌خواهند دوباره به ایران بازگردند.

می‌گویند پول حلال مشکلات است. از قضا در همان بازداشتگاه با یک ایرانی آشنا می‌شوند که با ماموران بازداشتگاه ارتباط دارد تا شرایط را برای فرار آنها از آنجا هماهنگ کند. وقت معامله فرا می‌رسد. برای پرداخت پول به نفرات کلیدی بازداشتگاه، ایرانی واسطه تا ۲ هزار دلار از کمال و سارا پول دریافت می‌کند. نفس در سینه کمال و سارا حبس شده است. آیا از این ناکجا‌آباد فرار خواهند کرد؟

کمال: «ما را برداشت برد توی جاساز. پلیس‌های ایمیگریشن(مهاجرت) متوجه شدند که جاسازمان کجاست. ریختند ما را گرفتند و پول‌هایمان را گرفتند. کتکمان زدند. دوباره زنگ زدم به همان ایرانی که با آن اندونزیایی‌ها کار می‌کرد، با پلیس ام آر آنجا. گفتیم آقا اینجوری شده ما را گرفته‌اند. گفت من کاری ندارم گرفته‌اند. گفتم خب شما پول گرفتید و این داستان‌ها شده. گفت که باشد شما را می‌برم ولی تحمل کنید. خلاصه دو -سه روز بعدش صبح آمدند دنبال ما و آمدیم فرودگاه و توی فرودگاه هم پول داده بود به آن آقای ماموری که کارهای تیکت و اینها را انجام می‌داد، آمدیم جاکارتا.»

باورش سخت بود. اما کمال و سارا از زندان کوپانک فرار کرده‌اند و حالا دوباره در جاکارتا هستند. آنطور که سارا و کمال می‌گویند هنوز ده‌ها و یا حتی صدها پناهجوی ایرانی در بازداشتگاه‌های سراسر اندونزی در حبس هستند.

کمال:‌ «گروه ما ۹۱ نفر بود و ما فقط دو نفر بودیم که از آنجا فرار کردیم. یعنی ۸۹ نفر هنوز آنجا هستند و آدم‌های دیگر هم آنجا هستند. یعنی حدودا‌ً‌ ۱۰۰ نفر دیگر آنجا بودند.»

سارا:‌ «اینقدر شرایط را بهشان سخت کردند که کسانی که از آنجا در حال حاضر با ما تماس می‌گیرند می‌گویند ماها فرم پر کردیم که برگردیم ایران. یعنی درخواست دادند به سفارت که برشان گردانند به ایران. و سفارت ایران متاسفانه، متاسفانه اصلا‌ً‌ در این قضیه پیگیری سریع ندارد. یعنی الان از طرف سفارت ایران رفتند و شرایط را هم دیده‌اند و باز هم با این وجود بهشان گفته‌اند شما باید حداقل دو تا سه ماه این وضعیت را تحمل کنید تا ما بتوانیم برتان برگردانیم.»

برای سارا و کمال همه چیز دوباره از نقطه صفر آغاز شد. نگاه کمال و سارا به زندگی در جاکارتا به نیمه خالی لیوان رسیده.

کمال: «ما توی اندونزی راه اشتباه آمدیم. ۵۰ میلیون یکجا دادیم. نزدیک هفت هزار دلار سر این رشوه‌هایی که دادیم به پلیس‌های اندونزی که ولمان کنند و بتوانیم فرار کنیم. کسانی که اینجا  هستند فقط انسان‌ها را به شکل دلار می‌بینند. یعنی این جوری نیست که اصلا‌ً‌ انساندوستی، مرام، معرفت، اصلا‌ً‌ وجود خارجی ندارد در اندونزی. در این پنج ماهی که اینجا بودم به اندازه پنجاه سال پیر شدیم.»

قصه زندگی پناهجویی سارا و کمال به پایان نرسیده. آنها بعد از این همه ناکامی به دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در جاکارتا می‌روند و درخواست پناهندگی خود را از طریق این سازمان شروع می‌کنند. برای آنها شروعی است دوباره از نقطه صفر.

شرایط جدید ویزاهای پناهندگی استرالیا

امروز لایحه ی ویزای موقت پناهندگی با شرایط جدید و گزینه های متفاوت برای رای گیری تقدیم سنا شد.

این لایحه ۲۵۱ صفحه می باشد که به قول کلایو پالمر «نقطه عطفی» در تاریخ استرالیا می باشد( !! ) بقدری گسترده و پیچیده است که قرات و استنباط از آن بر عهده ی شما کاربران عزیز است…

اهم شرایط ویزای موقت سه ساله TPV:

– دارندگان این ویزا قادر خواهند بود از داخل استرالیا برای ویزاهای دیگر از قبیل ویزاهای خانوادگی، ویزاهای دائم و موقت کارگر ماهر و ویزاهای دانشجویی اقدام کنند. البته باید بتوانند شرایط مربوط به دریافت هر یک از این ویزاها را داشته باشند.

– بدین ترتیب به طور نظری، مانند هر فرد دیگری، در نهایت امکان اخذ ویزای دائم اقامت را هم خواهند داشت (مثلا در صورتی که پناهنده دارای ویزای موقت درخواست ویزای دائم کارگرماهر کند و بتواند با تامین شرایط مربوطه آن را اخذ کند)

علاوه بر TPV ویزای پنج ساله دیگری موسوم به Safe Haven Enterprise Visa معرفی خواهد شد که در نهایت، مانند ویزای TPV، امکان درخواست ویزاهای دیگر را از داخل استرالیا به پناهجویان می دهد.

اهم شرایط Safe Haven Enterprise Visa:

– الزام به زندگی و کار در مناطق دورافتاده استرالیا

– در صورت کار کردن به مدت ۳.۵ سال از ۵ سال مهلت ویزا در مناطق دورافتاده، دارندگان این ویزا این امکان را خواهند داشت که برای ویزاهای دیگر از قبیل ویزای دائم کارگر ماهر، ویزای دانشجویی، ویزای ۴۵۷ یا غیره اقدام کنند و در صورت تامین شرایط مربوطه آن ویزاها را دریافت کنند.

نکات مهم:

– این دو ویزا به کسانی پیشنهاد خواهد شد که در داخل استرالیا هستند و به عنوان پناهنده شناخته شده اند. این دو نوع ویزا به کسانی که در نائورو و مانوس هستند یا کسانی که بعد از این به استرالیا بیایند تعلق نخواهد گرفت.

– طبق توافق مذکور ۱۵۰۰ نفر از جزیره کریسمس به داخل استرالیا منتقل خواهند شد.

 

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی (سیدنی) – فراخوان به شرکت در اکسیون اعتراضی

 

 فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی (سیدنی)

The International Federation of Iranian Refugees (Sydney) INC

فراخوان به شرکت در اکسیون اعتراضی

 

مدافعان پناهجویان فردا جمعه در برابر اداره مهاجرت سیتی در اعتراض به انتقال ۱۵۷ پناهجوی سریلانکایی تجمع اعتراضی برگزار می کنند.

 

دولت استرالیا بعد از برخورد بغایت غیر انسانی حبس  یکماه ۱۵۷ پناهجوی سریلانکایی در دل اقیانوس و متعاقب ان انتقال این عزیزان به بازداشتگاه کرتن در غرب استرالیا, این پناهجویان شبانه به بازداشتگاه جزیره نرو انتقال داد و این در حالی بود که دادگاه فدرالی برای این موضوع ترتیب جلسه ای داده بود. دولت ائتلاف استرالیا با این عمل شنیع یک بار دیگر دشمنی و ستیز خود با پناهجویان را به نمایش گذاشت

 

چند سخنران نیز برای اکسیون فردا تدارک دیده شده است.

 

این اقدام ضد پناهندگی دولت استرالیا از یک طرف و درخواست کمسیون حقوق بشر در بررسی وضعیت بد کودکان در بازداشتگاهها از طرف دیگر و همینطور مسئله جلسه دادگاه فدرال در این زمینه و انتقال این پناهجویان قبل از حکم دادگاه نظر در جراید و رسانه ها انعکاس و بازتاب زیادی داشته است

 

سلب مسئولیت کردن دولت استرالیا در قبال مصوبات بین المللی پناهندگی باید با جواب محکم و اعتراض هر چه وسیعتر اقشار جامعه روبرو شود. انتقال عزیزان پناهجو به دل بیابان و حبسن انان در بازداشتگاههای دوردست در جزایر منطقه بدرستی خشم و نفرت هر چه بیشتر پناهجویان را نسبت به عمل کرد و سیاست های ضد انسانی و ضد پناهندگی دامن می زند و آنان را برای مبارزه برای کسب حقوق شان بهمراه دیگر پناهجویان هم سرنوشتی های خود که در بازداشتگاه نرو بسر  می برند مصمم تر می کند .

 

دولت استرالیا نمی تواند و قادر نخواهد بود که پناهجویان را برای سالیان متمادی در بازداشتگاههای پناهندگی زندانی کند و توقع داشته باشد که با اعتراض پناهجویان در داخل بازداشتگاهها مواجه نشود. مثلا همین حالا تعدادی از پناهجویان بازداشتگاه کرتن در غرب در اعتراض به تاخیر در رسیدگی به امورات شان در اعتصاب غذا بسر می برند. تعدادی از این پناهجویان قبولی دارند و مدتی است که برگه های مربوط به خروج را امضا نموده اند

 

محل اکسیون فردا در شماره ۲۶ خیابان لی در ساعت ۱۲.۳۰ در سیتی خواهد بود. برای اطلاعات بیشتر به شماره ۰۴۱۳۴۶۷۲۴۳ ناظری تماس بگیرید