انسان نخستین، آخرین انسان

انسان نخستین، آخرین انسان

درست نمی‌دانم چه مدت از اولین روزی که به خاطر گرسنگی گریستم می‌گذرد؟ بی‌آنکه معنای گرسنگی و گریه را بدانم و بدانم اصلاً چرا باید گرسنه بشوم و گریه کنم؟ حتی نمی‌دانم چگونه پی بردم که لذت آفتاب نیمروز زمستان با آفتاب کویر در مرداد بسیار متفاوت است. البته این مسئله به‌هیچ‌وجه به باور شما در مورد خورشید و گردش زمین ارتباطی ندارد همان‌طوری که یک شمع در هرکجای دنیا که باشد همان‌گونه که می‌تواند نور ببخشد و لحظاتی شمارا از ظلمت برهاند، می‌تواند دستانتان را نیز سخت بسوزاند و یا حتی بدتر از آن خانه‌تان را به آتش بکشد بدون آنکه شما چیزی در مورد علم پزشکی و یا شرایط احتراق بدانید و یا ندانید. البته شما می‌توانید برای پیشگیری این دسته از مشکلات کتاب بخوانید و اطلاعات بیشتر کسب کنید و یا اینکه از تجربیاتی که دیگران کسب کرده‌اند کمک بگیرید ولی زمانی که صاحب‌خانه به دلیل پرداخت نکردن اجاره‌بها تمامی وسایلتان را به داخل کوچه ریخته باشد و پلیس برای دستگیری شما حاضر شده باشد، مطالعه اصلاً ایده جالبی نیست و در محضر دادگاه کسی راجع به موضوع مطالعه و یا اسرار کائنات از شما سؤالی نخواهد پرسید هرچند شما اعتقادات مذهبی داشته و یا نداشته باشید؛ برای رهایی از دست قانون ملزم به جلب رضایت صاحب‌خانه‌تان هستید، همان‌طور که برای رفع گرسنگی‌تان نمی‌توانید کتاب بخورید و یا دعا کنید. تمامی این‌ها دلایلی محکم بر نیازهای مادی ما در دنیایی مادی با قوانین مشخص و انکارناپذیر است. ما نیز به‌مانند تمامی انسان‌های نخستین بر این موضوع تفاهم نظر داشته و داریم و عمده مشکلات ما از نبود ابزار و امکانات رفاهی زندگی بوده که در غالب موارد به همت خود بشر و اختراعاتی که صورت گرفته در بستری عادلانه قابل‌ترفیع بوده و این به‌خودی‌خود مشکلی بزرگ و حل نشدنی نبوده و نیست. مشکل ازآنجا شروع شد که کسانی مدعی شدند که ۱۴۰۰ سال پیش آنگاه‌که هیچ وسیله ثبت و ضبط وقایع امروزی کشف نشده بود موجودی کم گو، نادیده و خشمگین از خلق ناخلف خود یک‌بار و برای همیشه یاسین سعادت بشریت را در گوش تنها یکی از آن‌ها خوانده و دیگران برای کسب سعادت دنیوی و حتی فراتر از آن حیات ابدی ملزم به پیروی از او هستند و دیگر نیازی به استناد به حواس چندگانه خود و درک قوانین طبیعی ندارند. افراد سودجو و فرصت‌طلبی که ادامه حیات انگلی خود را در جهالت و نادانی همنوعانشان می‌بینند همواره با ارائه و پشتیبانی از وقایعی دروغین در غالب معجزات که در صحت روان بشریت جایگاهی جز سرگرمی‌های ناسالم کودکانه ندارند در ترویج حماقت و کتمان حقیقت و صدور آن کوشیده‌اند بی‌شک کسانی که داستان گردآوری مجموعه‌ای متشکل از تنها شش میلیون گونه جانوری و نه گیاهی، شناخته‌شده به‌صورت نر و ماده از اقصی نقاط دنیا به همراه ایجاد شرایط اقلیمی مختص و مطلوب آن‌ها به‌یک‌باره و یکجا آن‌هم در ابعاد یک کشتی بر آب بارانی تنبیهی که قدمگاه هیلاری در کوه اورست را غرق کرده و بر یگانه خشکی زمین در ارتفاعی که از ژرفای تاریک اقیانوس‌های کنونی بی سکنه تر است ایستاده را مبنای تاریخ بشریت می‌نامند، نمونه بارز همان فریب‌کاران یا فریب‌خوردگان بی‌خرد هستند. و بر ماست که تمام‌قد مقابل پیشخوان این ریا فروشان بایستیم و بساط این کسب‌وکار برهم زنیم و سر سازش با آنان را به سقف رسوایی بکوبیم و بیابیم که انسانیت و آزادی مختص انسان نخستین نبوده و نیست.

 

مهدی حقیری فعلی