نامه‌ای از ایران

واقعاً دوست داشتم این مطلب را برای شما بنویسم و ابراز کنم که واقعاً به شما افتخار می‌کنم که همچنین هم‌وطنی دارم که به درد مردم کشورش رسیدگی می‌کند و این‌قدر برای آن‌ها وقت می‌گذارد.

من خودم شخصاً آدمی بودم که درگذشته مخالف ترک وطن بودم هرچند با تمام مشکلاتی که اینجا وجود دارد مخصوصاً برای  من  که محروم از خیلی چیزها در کشورم شدم و حتی نابودی ذره‌ذره افراد فامیلم را به علت فعالیت‌های  سیاسی خانواده‌ام که  باکمال میل به آن‌ها افتخار می‌کنم دیدم. به‌طور خانوادگی آدم‌های میهن‌پرستی بودیم و خوب این داستان هم به نحوی از بچگی روی من تأثیر فراوانی گذاشته و با رفتن از ایران مخالفت می‌کردم.

ولی زمانی که دارای فرزند شدم احساس کردم که باید به فرزندم زندگی کردن را هدیه بدهم و برایش شرایطی را فراهم کنم که  در این جامعه محکوم‌به این روش زندگی نباشد. درراه  تحقیق برای خارج شدن از ایران با  شما و سازمانتان آشنا شدم و فعالیت‌های شمارا دنبال کردم و به خودم بالیدم.

در حال حاضر دارم تلاش می‌کنم برای سوئد اقدام کنم در صورت موافقت این را از صمیم قلب میگویم که دوست دارم مثل شما به هم‌وطنانم کمک کنم چون میدانم واقعاً در ایران چه سختی‌هایی برای خروج از کشور و درست کردن یک زندگی بهتر وجود دارد.

به امید دیدار آقای اسدی عزیز

ساسان از ایران

پاسخ

سلام ساسان عزیز

از نامه پرمهر و محبت شما بسیار سپاسگزارم از شما دوست عزیز اجازه می‌خواهم چند نکته را در مورد مفهوم ترک وطن توضیح دهم. کاش شرایط دنیا طوری بود که هرکس در هرجایی دنیا هر وقت دلش خواست برای مدتی و یا هرچند سال بدون مشکل کار و زندگی کند.

هیچ‌چیز زیباتر از این نیست که ما انسان‌ها مستقل از اینکه هرکدام در کدام قاره دنیا زندگی می‌کنیم، این شانس و این امکان را داشته باشیم از روش زندگی و فرهنگ و دانش و پیشرفت‌های علمی و از دشت و طبیعت هرجایی دیگر جهان دیدن کنیم. چراکه همه انسان‌ها مستقل از اینکه با چه زبانی صحبت می‌کنند و دارای چه موقعیتی هستند و به چه مذهب و باوری منتسب هستند دارای ارزش‌های برابر و انسانی هستند به همین اعتبار از ترک وطن، وطن‌فروشی استخراج نمی‌شود.

اما تا آنجایی که به ایران و کشوری که من و شما در آن متولدشده‌ایم برمی‌گردد اساساً مهاجرت و پناهندگی در این ابعاد محصول قدرت گیری جریان اسلامی به رهبری خمینی و اجرای قوانین قرون‌وسطایی جمهوری اسلامی پس انقلاب ۵۷ بود. از تاریخ ۳۰ خرداد سال ۶۰ شروع کردند برای تثبیت حاکمیت اسلامشان در دادگاه‌های چنددقیقه‌ای، با طرح همین چند سؤال ساده که آیا مسلمانی؟ آیا نماز می‌خوانید؟ روزه می‌گیرید؟ به محمد به‌عنوان پیامبر مسلمانان اعتقاد دارید؟ حاضرید از اعمال انقلابات دست بکشید و به شریعت اسلامی ایمان بیاورید؟ ده‌ها هزار نفر از بهترین و انقلابی‌ترین جوانان و انقلابیون آن دوران را به جوخه‌های اعدام سپردند. در خانه و خیابان و مدرسه و ادارات و دانشگاه دستگیر کردند، دسته‌دسته کشتند و کامیون کامیون بردند و در خاوران و در گورهای بی‌نام‌ونشان زیرخاک کردند و هنوز هم دارند می‌کنند. شاید سن شما قد ندهد و تصویر دقیقی از آن دوران نداشته باشید؛ بنابراین پناهندگی و مهاجرت ایرانیان محصول جمهوری اسلامی است و تا این رژیم به حاکمیت ننگین خود ادامه دهد این روند اگرچه کمتر شده است اما همچنان ادامه دارد. ساسان عزیز شما هم بعد از سال‌ها زندگی در ایران الآن به همین نتیجه رسیده‌اید که بسیاری دیگر سال‌ها پیش به آن رسیده بودند و از سر مجبوری ترک وطن کردند. من سال‌هاست در فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در خارج از مرزهای ایران از حقوق پناهجویان دفاع می‌کنم و از این طریق ارتباط زیادی با ایرانیان در داخل و خارج از کشور دارم، همین الآن اگر امکان خروج از ایران چنان سخت و پیچیده نبود، روزانه شاهد خروج هزاران نفر از ایران بودیم. وطن زمانی معنی واقعی دارد مردم در آن حرمت داشته باشند و اختیار زندگی به خودشان باشد، کودکان خیابانی دران وجود نداشته باشد، اعتیاد به مواد مخدر در این ابعاد تخریب‌کننده وجود نداشته باشد، زندانی سیاسی نباشد، شکنجه و مجازات مرگ در آن نباشد، شادی و خندیدن در آن ممنوع نباشد، نماز و روزه و دین‌داری و حجاب اختیاری باشد، زنان در اداره جامعه با مردان دارای حق برابر باشند و دخالت دین در آموزش‌وپرورش و در اداره جامعه ممنوع باشد و بسیاری از مسائل دیگر. پیشاپیش به شما هم خوش‌آمد می‌گوییم. بازهم برای ما نامه بنویس و از شرایط خودت برایمان تعریف کنید.

ارادتمند عبدالله اسدی