بایگانی دسته: اخبار

نجات پناهجویان ایرانی در آب‌های ایتالیا

  • دولت ایتالیا قایقی چوبی حاوی ۳۲۹ مهاجر که در آب‌های ایتالیا سرگردان شده بودند نجات داد.
  • پناهجویان ایرانی از جمله سرنشین‌های این قایق بودند.
  • هر ساله تعداد بسیاری از شهروندان خاورمیانه و آفریقای شمالی می کوشند از طریق مدیترانه وارد ایتالیا و اروپا شوند.

ایتالیا روز یکشنبه ۳۲۹ مهاجر را که در حال تلاش برای ورود به این کشور در دریا سرگردان شده بودند نجات داد. در میان مسافرین این کشتی ماهیگیری چوبی، علاوه بر چند ایرانی، شهروندانی از سوریه، لیبی، مصر، اریتره و سودان نیز حضور داشتند.

این مهاجرین، که پنج زن باردار هم در میان‌شان بود، دیروز به بندر پوزالوی سیسیلی رسانده شدند.

این عملیات دولت ایتالیا چند روز پس از آن می آید که پنج ناو جنگی دائمی این کشور که بین جزیره سیسیلی و ساحل شمال آففریقا مستقر بودند و جان بیش از ۱۰۰ هزار مهاجر از خاورمیانه و آفریقا را نجات داده بودند کنار گذاشته شدند. فعالین حقوق بشر می گویند این حرکت به قیمت جان بسیاری از مهاجرین تمام خواهد شد.

سال گذشته، واژگون شدن یکی از کشتی هایی که قصد ورود به جزیره لامپدوسا را داشت به کشته شدن بیش از ۳۶۰ مهاجر (که بیشتر از اهالی اریتره بودند) انجامید.

به گفته نهاد پناهندگان سازمان ملل، بیشتر افرادی که می کوشند از طریق دریای مدیترانه وارد ایتالیا شوند پناهجو هستند، از جمله ده‌ها هزار نفر که از جنگ داخلی سوریه گریزانند و شمار مشابهی که از خدمت وظیفه اجباری در اریتره می گریزند.3415867_2048_1152

روز تولد ریحانه را می‌خواهیم جشن بگیریم

10712863_646410685479702_804815683543708480_nچهارشنبه  ۵ نوامبر تولد تو است ریحانه جان، تویی که جشن و مهمانی را آنقدر دوست داشتی که حتی در حبس و پشت میله های زندان، مهمانی دادی و تولدت را جشن گرفتی. به مناسبت تولد تو آزاده دختر در شهر گوتنبرگ سوئد ساعت ۱۸ گرد هم میاییم و با شاخه گلی و شمعی فروزان یاد و خاطره تو را و سالروز تولدت را گرامی میداریم. تولدت مبارک ریحانه عزیز

مکان: ساختمان ویکتوریا هوست (Viktoriahuset)  جنب سینما هاگا واقع در پرینس گاتان (Prinsgatan) – طبقه سوم

زمان: چهارشنبه ۵ نوامبر ساعت ۱۸

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی واحد گوتنبرگ

 

خبر فوری : جان فرشید فرخ نیا روزنامه نگار ایرانی در خطر است باید کاری کرد!

فراخوان برای نجات یک روزنامه‌نگار پناهجو از دیپورت به ایران

از همه انسان‌های آزاده و مدافع حقوق بشر برای نجات «فرشید فرخ‌نیا» روزنامه‌نگار پناهجو در بلغارستان از استرداد به ایران درخواست کمک فوری می‌کنیم. «دولت جمهوری بلغارستان» اعلام کرده «فرشید فرخ‌نیا» ژورنالیست و فعال حقوق بشر را در روز یکشنبه ۹ نوامبر ۲۰۱۴ (۱۸ آبان‌ماه ۱۳۹۳) از این کشور اخراج و به «دولت جمهوری اسلامی ایران» تحویل می‌دهد. درخواست پناهندگی این روزنامه‌نگار در بلغارستان مورد بررسی قرار نگرفته و در همان مرحله اول این درخواست، رد شده و پرونده وی نیز بسته شده است و در صورت دیپورت به ایران در خطر جدی شکنجه و اعدام قرار دارد. این پناهجو در سال ۲۰۰۹ میلادی، به صورت قانونی و با پاسپورت واقعی وارد بلغارستان شده، و در این مدت بر سر دریافت حق قانونی پناهندگی و انتقال به کشور امن سوم، مبارزه کرده و در نهایت در کمال ناباوری زندانی می‌شود. فرشید فرخ‌نیا در چندین نوبت به صورت اعتصاب غذا و تحصن در مقابل دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) و مقابل ساختمان دادگستری در شهر صوفیا نسبت به وضعیت ناعادلانه خود در این کشور اعتراض کرده و بارها در حالت وخیم جسمی در بیمارستان بستری و به کمک پزشکان حیات دوباره یافته است. سرانجام این کمیساریا به جای احقاق حق وی در پی همکاری با پلیس دولت بلغارستان، باعث می‌شود تا این ژورنالیست در حبس انفرادی افتاده و توسط بازجویان اداره پلیس شکنجه شود. این فعال حقوق بشر از سوی نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی بلغارستان، به اتهام واهی «جعلی بودن پاسپورت» بازداشت، بازجویی و به زندان محکوم می‌شود. مدارک مربوط به شکنجه وی توسط پلیس بلغارستان موجود و از سوی پزشکان بین‌المللی تایید شده است. این روزنامه‌نگار با حمایت بهائیان بلغارستان، به صورت موقت از زندان آزاد میشود اما همچنان در خانه خودش در حصر قرار داشته و به دور از چشم نهادهای بین‌المللی مدافع حقوق بشر در شرایطی غیر انسانی محدود شده است. این در حالی است که دولت جمهوری اسلامی ایران بارها تقاضای استرداد وی را از دولت جمهوری بلغارستان کرده که در نهایت با توجه به لابی‌گری‌های مداوم حکومت ایران در این کشور، با دیپورت فرشید فرخ‌نیا موافقت شده است. اکنون ما جمعی از فعالان مدافع حقوق بشر در ایران و خارج از کشور، فعالان سیاسی، مدنی، روزنامه‌نگاران و شهروندان، با امضای این فراخوان دولت جمهوری بلغارستان را از عواقب حقوق بشری دیپورت فرشید فرخ‌نیا چهره‌ی رسانه‌ای و فعال حقوق بشری آگاه ساخته و نسبت به سیاه شدن کارنامه حقوق بشری این کشور بیش از پیش و عواقب بعدی به خطر افتادن جان و حتی اعدام این ژورنالیست از سوی حکومت اسلامی ایران هشدار می‌دهیم. از تمامی انسان‌های آزاده، فعالان حقوق بشری، سازمان‌ها و نهادهای مدافع حقوق بشر، فعالان مدنی و سیاسی و همچنین دولت‌های مدافع دموکراسی و آزادی، درخواست کمک فوری می‌کنیم تا بتوانیم در این فرصت باقیمانده از دیپورت فرشید فرخ‌نیا جلوگیری کنیم. همراهان ما می‌توانند با امضای این فراخوان و نیز از طریق راه‌های زیر با وزارت امور خارجه بلغارستان و نماینده و شعبه‌های کنسولگری این کشور تماس گرفته و از راه تلفن، فاکس، ایمیل و ارسال پیام به دولتمردان بلغارستان، مانع از دیپورت و استرداد فرشید فرخ‌نیا به ایران شوند. امیدواریم همراهان ما بتوانند با استفاده از ایده‌های جدید و شیوه‌های نوین هرچه در توان دارند برای نجات این روزنامه‌نگار انجام دهند.

مشکلات کودکان در مسیر سخت پناهندگی

امروز ۱۵ میلیون نفر در دنیا در مهاجرت هستند. بر اساس سازمان نجات کودکان، در راه مهاجرت گروه کودکان بیشتر در معرض خطر قرار دارند. به دلیل نبودن راه‌های قانونی سفر به کشورهای اروپایی، شمار زیادی از پناهجویان با پذیرفتن خطر و به کمک قاچاق‌بران انسان سفر می‌کنند. یکی از این کودکان محسن یونسی است که از افغانستان فرار کرده است.

محسن در سن پانزده سالگی به تنهایی از افغانستان و با عبور از چندین کشور آسیایی و اروپایی به سویدن مهاجرت کرده است. راه سفر به اروپا اما برای محسن آسان نبوده، راه فرار برای کودکان پر از خطرهای بزرگ است. میکایله هاگه Mikaela Haga که در امور فرار و مهاجرت کودکان در سازمان نجات کودکان کار می‌کند، اظهار می‌دارد:

ما می‌دانیم که راه سفر و فرار برای کودکان پر از آسیب‌پذیری و خطرات بزرگ است. این خطرات نظر به انتخاب راه‌های مختلف سفر متفاوت هستند. شیوه انتخاب سفر پناهجویان رابطه مستقیم  به امکانات مالی آن‌ها دارد، پرواز با طیاره و یا هم سفر با کشتی و اینکه این کشتی در راه سالم می‌ماند و یا غرق می‌شود به نوع پر خطر بودن سفر کودکان اثر می‌گذارد.

میکایله هاگه در مورد نبودن راه‌های قانونی سفر پناهجویان به اروپا انتقاد می‌کند:

اتحادیه اروپا می‌تواند در مورد ایجاد راه‌های مطمئن قانونی سفر به کشورهای اروپایی کار کند. به طور نمونه: اتحادیه اروپا می‌تواند در عوض پرداخت پول به پُلیس مرزی اتحادیه اروپا که برای جلوگیری از ورود افراد به خاک اروپا فعالیت می‌کنند، به دفتر مساعدت و کشورهای عضو پول بیشتر بپردازد که پناهجویان را کمک کنند.

میکایله هاگه حتی خواهان توجه انفرادی به وضعیت و پرونده کودک است. مشکلی که امروز مانع این امر می‌شود معاهده دبلین است. به عقیده میکایله هاگه از بین بردن این معاهده به نفع کودکان پناهجو است.افراد نباید مجبور باشند با قدم گذاشتن در کشور اولی اروپا، درخواست پناهندگی بدهند.

یاسنکو سلیمویچ Jasenko Selimovic کاندیدای حزب مردم در اتحادیه اروپا هم طرفدار سیاست انسانی‌تر پناهندگی در سطح اروپاست، ولی لغو معاهده دبلین را راه حل این مشکل نمی‌داند. در عوض وی پیشنهاد می‌کند که مسئولیت شرکت‌های حمل و نقل در زمینه انتقال افراد به اروپا را از بین برد.

معاهده دبلین را می‌توان تغییر داد و این کار در گذشته هم اتفاق افتاده است. مشکل اساسی مسئولیت ترانسپورتی است که به دوش شرکت‌ها حمل و نقل هوایی گذاشته شده است. افرادی که می‌خواهند به اروپا سفر کنند، باید تکت (بلیت) دوطرفه خریداری کنند در غیر آن شرکت‌های ترانسپورتی مسافرین را به اروپا انتقال نمی‌دهند. یاسنکو سلیمویچ اضافه می‌کند: این مسئولیت سیاستمدارهای انتخاب شده توسط مردم است که به پناهجویان بله یا نخیربگویند. این مسئولیت را نیابد بالای شرکت‌های حمل و نقل انداخت.

حتی اگر معاهده دبلین هم لغو شود و مسئولیت شرکت‌‌های حمل و نقل  هوایی در فروش تکت دوطرفه هم از بین برود، برای پناهجویان دشوار خواهد بود خود را به اروپا برسانند. به همین خاطر میکایله هاگه از سازمان نجات کودکان می‌خواهد راه‌های قانونی آمدن به اروپا باز شود.

برای پناهجویان امکان آن داده شود در کشوری که زندگی می‌کنند، درخواست پناهندگی به کشورهای اروپایی بدهند. به عقیده میکایله هاگه این بهترین روشی است که می‌تواند از آسیب‌پذیری کودکان و بزرگسالان در سفرهای پرخطر جلوگیری کند.

محسن یونسی با دشواری‌های زیادی در فرار خود از افغانستان تا سویدن رو به رو شده است. برای وی فرار، سفر و رسیدن به سویدن حدود شش ماه را در برگرفته، او شاهد تجارب سخت پناهجویان دیگر در چندین کشور بوده است. سوء استفاده جنسی از کودکان توسط قاچاق‌بران گزارش می‌شود و یا هم شرایط  ناگوار اقتصادی کودکان را مجبور می‌کند تا زمان رسیدن به کشور مطلوب خود سکس بفروشند.

 

پناهجویانی که نه می توانند اقامت دریافت کنند و نه می توانند اخراج شوند

در هشت سال اخیرتعداد پناهجویانی که نه می توانند اجازه اقامت دریافت کنند و نه می توان آنها را اخراج کرد، درسوئد پنج برابرشده است. ازسال ۲۰۰۶ به این سو تعداد پناهجویانی که جواب منفی برای اقامت خود دریافت کرده اند، اما امکان اخراج آنها وجودندارد، از هزارنفر به پنج هزارنفر رسیده است.

این افراد در واقع باید سوئد را ترک کنند، اما به دلایلی نمی توان آنها را اخراج کرد.جمله دلایل چنین وضعی، این است که برخی از کشورها از پذیرش این پناهجویان خودداری می کنند و یا این که این افراد نمی توانند هویت خود را ثابت کنند و مدارک لازم برای سفر را به دست آورند.
معاون بخش حقوقی اداره ی کل امور مهاجرت Carl Bexelius چنین وضعیتی را مشکل آفرین می داند. او می گوید که با افزایش بسیار زیاد پناهجویان مواجه شده ایم، اما حتا بدون درنظرگرفتن چنین تعدادی، بازهم عجیب نیست که چنین وضعیتی پیش آمده است. او می گوید که این مسئله امری سیاسی ست و باید تصمیمگرفته شود که آیا لازم است بودجه ی بیشتری برای اجرای اخراج این پناهجویان دراختیار پلیس قرارداده شود یا نه، اما درهرحال هیچ راه حل آسانی وجودندارد.
Christina Höj Larsen سخنگوی سیاست مهاجرتی حزب چپ به وضعیت این پناهجویان انتقاد دارد و خواهان نگاه مجددی به قانون اتباع بیگانه است. اومعتقد است که این افراد در زمان رسیدگی به پرونده شان باید امکان کارکردن و زندگی درسوئد را داشته باشند. او همچنین خواهان این است که بداند تا پیش از دریافت اجازه ی اقامت چه مرززمانی برای انتظارپناهجویان وجود دارد. به نظر او انسان ها نباید مجبور شوند با پول ناچیزی در حاشیه ی جامعه به سر برند، این نه برای آن ها خوب است و نه برای جامعه.
کشورهایی که اداره کل امور مهاجرت برای تایید هویت پناهجویان با آنها مشکل دارد افغانستان، عراق، سومالی، اریتره و فلسسطینی‌ها هستند. با وجود این که افغانستان دراین فهرست اداره ی مهاجرت قرار دارد ولی بسیاری از پناهجویان افغان به آن کشور بازگردانده می شوند. این مقررات زمانی ایرانی هائی را نیز که فاقد گذرنامه و یا مدارک سفر بودند در بر می گرفت. دراین مورد بارها شاهد اخراج پناهجویان ایرانی بوده ایم که علیرغم نداشتن گذرنامه و یا مدارک سفر به ایران فرستاده شده اند. امیر رضا مشعلیان یکی از پناهجویان اخراجی ست که اداره ی مهاجرت او را برای گرفتن گذرنامه ی خود برای اخراج زیر فشار قرار داده است. او دو سال پیش همراه مادر و خواهر خود به سوئد پناهنده شد، اما با درخواست پناهندگی آن ها موافقت نشده است. با او گفتگویی داریم که در فایل صوتی گزارش قابل شنیدن است.

افزایش مهاجرت افراد تحصیل‌کرده به سوئد

متوسط تحصیلات افرادی که به تازگی به سوئد مهاجرت کرده‌اند بالاتر رفته است. اداره‌ی کاریابی در گزارشی که به دولت ارایه کرده آورده است که یک سوم از مهاجران تازه‌وارد تحصیلاتی بالاتر از دبیرستان دارند.

در این گزارش آمده است که ۲۴ درصد از مهاجران تازه وارد به سوئد، تحصیلاتی بالاتر از دبیرستان دارند .این آمار سال گذشته ۱۸ درصد بوده است. اداره‌ی کاریابی همچنین اعلام کرده است که مهاجران کم سواد که تحصیلاتی پایین‌تر از دبیرستان را دارند نیز کاهش یافته و به ۳۶ درصد کل مهاجران تازوه وارد رسیده است. این اداره از دولت خواسته است که  برای استفاده‌ی بهینه از توان مهاجران در بازار کار سوئد، کارمندان بیشتری را در این اداره استخدام کند.

ترکیه؛ «کار سیاه» و رنج «بی‌مزد»

مجید، ۳۸ ساله از فعالان سیاسی کارگری. حدود یک سال است که به همراه همسرش مهناز و پسر ۹ ساله‌اش به ترکیه گریخته‌اند. در ایران که بود به خاطر فعالیت‌هایش در ستاد انتخاباتی یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری سال ۸۸ بازداشت می‌شود و از سوی قاضی پرونده به سه سال زندان محکوم می‌شود.

مجید: «دو ماه انفرادی ۲۰۹ بودم. بعد از برگزاری دادگاه نمایشی شعبه ۱۵ قاضی صلواتی به سه سال حبس محکوم شدم و مادر پیرم را تنها گذاشتم داخل ایران و با یک دنیا خاطره و وابستگی‌هایی که داشتم از ایران خارج شدم. بسیار برایم سخت بود. دوست داشتم در کشور خودم زندگی کنم. اما متاسفانه فشارهایی روی من و خانواده‌ام بود، فشارهایی که باعث شد من کارم را از دست بدهم، همسرم کارش را از دست بدهد،‌ فقط به خاطر این که من پرونده سیاسی داشتم.»

مجید پس از طی کردن دوران حبس خود از زندان آزاد می‌شود. انگ زندان و اتهام‌های فعالیت‌های ضدامنیتی کافی است تا او اجازه بازگشت به کار دولتی سابقش را نداشته باشد. بازرسی‌های گاه و بیگاه ماموران امنیتی از منزل آنها، بیکاری و آینده مبهم پسر ۹ ساله‌شان امان را از آنها گرفته و چاره را در آن سوی وطن جستجو می‌کنند. نزدیکترین و قابل دسترس‌ترین جا ترکیه است. با کمی قرض و اندک پس‌انداز خود هزینه به غربت رسیدن را پرداخت می‌کنند. اما آسمان خاکستری ایران برای مجید و خانواده‌اش در ترکیه نیز به همین رنگ است:

مهناز: «آدم یک آستانه تحملی دارد و بعد آن آستانه تحمل دیگر تمام می‌شود و خیلی ضربه می‌خورد. ما الان اینجا  نگران پسرمان هستیم. چون شدیدا‌ً دو سال به خاطر پدرش اولا‌ً‌ با توجه به هجومی که به خانه ما آوردند، با آن شرایط همسر مرا بردند و پدرشوهرم سکته کرد و به دنبال آن فوتش اتفاق افتاد. پارسا خیلی ضربه خورد. همه اینها را شاهد بود و بعد وابستگی عاطفی شدید به پدرش داشت و پدرش را بردند. یک ۸ ماه ۹ ماه به آن صورت از پدرش دور بود، خیلی ضربه خورد. اینها را پشت سرگذاشتم. به اضافه اینکه من اصلا‌ً پدر و مادر ندارم. تنها تکیه‌‌ام همسرم بوده. وقتی همسرم هست تمام فشارهای اقتصادی، زمانی، مالی، اجتماعی اینها را باید تحمل می‌کردم. من بعضی شب‌ها خواب می‌بینم. بچه من با فریاد بلند می‌شود. همسر من حتی از نظر روحی آنقدر به  هم ریخته،  یاد شکنجه‌هایی که کردندش می‌افتد بلند می‌شود در خواب حرف می‌زند. فردا صبح راجع بهش حرف می‌زنیم یادش نمی‌آید چه گفته.»

بیشتر پناهندگان ایرانی در ترکیه برای رفع بخشی از نیازهای روزمره خود مجبور به کار کردن هستند. نوع کارهایی که انجام می‌دهند را نمی‌توان به معنای واقعی شغل نامید. حقوق اندک، ساعت کار زیاد، محروم از حق بیمه و دیگر مزایا از ویژگی‌های مشاغلی است که پناهندگان از آنها به عنوان کار سیاه نام می‌برند. مجید هم برای تامین حداقل‌های زندگی‌شان در ترکیه تن به این دست از مشاغل داده است.

مجید: «با یک شرایط بسیار سخت وارد ترکیه شدم به امید اینکه بتوانم یک آینده روشنی برای خودم، پسرم و همسرم داشته باشم. متاسفانه بعد از روبه‌رو شدن با مسایل پناهندگی دیدم اینجا شرایط سخت است. مجبور شدم کارهایی انجام دهم که داخل ایران اصلا‌ً فکرش را هم نمی‌کردم که یک روزی بخواهم داخل یک کشوری چنین کارهایی انجام دهم. خیلی وقت‌ها شده که حقوق مرا ندادند. واقعا‌ً اینجا کار که می‌کنی استثمارت می‌کنند. ۱۲ تا ۱۴ ساعت  کار می‌کشند و با مبلغ بسیار پایین.»

مهناز هم از سختی زندگی و به خصوص کارکردن در ترکیه می‌گوید.

مهناز: «شرایط ترکیه برای پناهنده‌ها ناجور است. کار که نمی‌توانند بکنند.  همسر من که از نظر قلبی و سلامت مشکل دارد. به هر حال با شرایطی که داریم حاضر است کار کند ولی خب به این صورت هم که رفته سر کار پولش را ندادند. بعد هم همه ترکی خوب بلد نیستند. مجبور می‌شوند با کمترین دستمزد بروند سر کار. الان همسر من دو سه جا رفته سرکار ولی خب پولش را بهش ندادند.»

پارسا، فرزند ۹ ساله مجید و مهناز. اگر او در ایران زندگی می‌کرد در شرایط عادی باید کلاس چهارم دبستان بود. اما در ترکیه برای خانواده‌های پناهندگان ایرانی نبود ‌ِ شرایط تحصیل برای کودکان طعم گس دیگری است بر  تلخی زندگی آنها:

مهناز: «سر کوچه ما مدرسه است. من از جلوی مدرسه رد می‌شوم حالم خراب می‌شود بچه مدرسه‌ای‌ها را می‌بینم. من الان بچه‌ام باید مدرسه باشد. حداقل اینست که با بچه‌های هم‌سن   و سال خودش بازی کند. به من می‌گوید مامان من حوصله‌ام سر می‌رود.  من او را برداشتم از یک جایی که پر از محبت بوده، خاله‌اش محبت می‌‌کرده، عمه‌اش، مامان بزرگش… برداشتم آوردمش در شرایطی و دارم محکومش می‌کنم که حتما‌ً‌ باید به این زندگی تن بدهی. خب این مرا به هم می‌ریزد.»

چشم به راه نامه‌ای از کمیساریای عالی پناهندگان برای مصاحبه‌ای دیگر. از کجا آمده‌ای؟ اگر برگردی چه می‌شود؟ برای چه آمده‌ای؟ پرسش‌های ساده‌ای که پناهندگان برای پاسخ آنها ماه‌ها و حتی سال‌ها در صف رسیدگی پرونده‌شان در کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در ترکیه معطل می‌مانند.

مجید: «وقتی که من به پیش‌-مصاحبه می‌روم  همیشه دو دو سئوال می‌پرسند:چرا من وارد خاک ترکیه شده‌ام و اگر برگردم چه اتفاقی می‌افتد…  وقتی من در پیش‌-مصاحبه‌ مدارکم را ارائه می‌دهم، وقتی اسم مرا می‌گذاری تمام مشخصات هست و وقتی که من حکم زندانم را آوردم و این همه مدارک دیگر در کنارش هست، چرا باید روند پرونده من اینقدر طولانی باشد؟ الان نزدیک به ۱۱ ماه است اینجا هستم هنوز مصاحبه اصلی من ۴ ماه دیگر است. دفتر سازمان ملل آنکارا که می‌روی جوابگویت نیستند.»

مجید، مهناز و پارسای ۹ ساله کم کم یک سال می‌شود که از ایران خارج شده‌اند اما طنین دلتنگی‌شان از شرایط به  اندازه چندین و چند سال است.

مهناز: «من، مجید یا پارسا هیچکدام حقمان نبوده که این وقایع برایمان اتفاق بیافتد. پناهنده اسمش رویش است. از یک شرایطی به یک جایی پناهنده شده. آن “یک جا” نمی‌خواهد به ما کمک کند؟ از طرف جامعه و از طرف حکومت که به ما ظلم شده.  حالا اینجا به کسانی که فکر می‌کردیم به ما کمک می‌کنند پناهنده شدیم، آنها ما را اصلا‌ً نمی‌‌بینند. کسی دوست ندارد از مملکت خودش، خاکی که متعلق به خودش است، از خاک مادری‌اش، از فامیلش، مادرش، مادربزرگش، عمه و خاله‌اش دور شود بیاید اینجا به اسم اینکه خوش بگذراند. تازه می‌آیی این طرف قضیه را می‌بینی این طرف خیلی سخت‌تر از آنجا بوده با آن همه فشارهای سیاسی که در جامعه بوده.»

 

کودکان پناهجوی تنها بیشتر از اریتره و افغانستان به سوئد می آیند

روش کنونی که از آغازسال جدید به اجرا درآمده، به این کودکان اجازه می دهد که درصورت داشتن خویشاوند یا آشنایی در یک کمون در آن محل سکونت کند و یا محل سکونت او با توافق میان اداره مهاجرت و کمون‌ها تعیین می شد. به گفته ی Richard Svanegård در اداره‌ی کل امورمهاجرت،  کمون‌ها سهم تعیین شده‌ برای خود را در پذیرش پناهجویان رعایت کرده و به همان میزان پناهجو پذیرفته‌اند.
تقسیم پناهجویان تاکنون برپایه‌ی مسائل مختلفی ازجمله جمعیت هر کمون و شمارپناهجویانی که درآن کمون پذیرفته شده‌اند، تعیین می شد، اما با اجرای روش جدید، این وضعیت تغییرخواهدکرد. برپایه‌ی روش جدید، نخستین کودک پناهجوی تنها که واردسوئد می‌شود، مستقیما به بزرگ‌ترین کمون یعنی استکهلم تحویل داده خواهدشد و پس از آن به ترتیب، هرکودک تازه‌وارد به کمون بعدی تحویل می‌شود تا کوچک‌ترین کمون که Bjurholm است و پس از آن، انتقال کودکان به کمون‌ها به همین ترتیب ازسرگرفته خواهدشد.
درسال جاری شمار کودکان پناهجوی تنها به شدت افزایش یافته‌است. بیشتر آنها ازافغانستان و اریتره به سوئد می‌آیند. پناهجویان تازه‌وارد از ماه نوامبر براساس
نظام جدید تقسیم پناهجویان میان کمون‌های مختلف تقسیم خواهندشد. به گفته‌ی ریکاردسِوانِه‌گُرد، در نظام جدید کودکان پناهجو از آغاز خواهند دانست که کدام کمون مسئولیت نگهداری از آنها را به عهده خواهدداشت. او می‌گوید که بیشتر کمون‌ها با نظام جدید برخورد مناسبی کرده‌اند و تنها چند کمون اعلام نارضایی کرده‌اند. به گفته‌ی او اداره مهاجرت، پیش از اجرای سیستم جدید، اطلاعاتی را درمورد وضعیتکنونی و چگونگی اجرای سیستم جدید برای تمام کمون‌ها خواهدفرستاد. یکی ازکمون‌هایی که با پذیرش بیشتر کودکان پناهجوی تنها مخالف است، کمون  Katrineholm است. رئیس شورای رهبری این کمون، Göran Dahlström  که خود از حزب سوسیال دموکرات است می‌گوید که باتوجه به آمادگی کنونی و درصورت نبودن محل‌هایی برای سکونت و پذیرش این کودکان، به آن پاسخ منفی خواهندداد. او می‌گوید که چنین نظری در بسیاری از کمون‌های دیگر نیز وجوددارد که نمی‌توانند این وظیفه را به انجام برسانند.
درسال جاری، تا پایان ماه سپتامبر ۵۰۰۰ کودک پناهجوی تنها از سوئد درخواست پناهندگی کرده‌اند که درمقایسه با سال گذشته دوبرابرشده‌است. اداره کل امورمهاجرت در ماه ژوئیه تخمین زد که درسال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ سالانه  ۶۵۰۰ کودک تنها به سوئد خواهندآمد. افزایش این پناهجویان باعث شده است تا اداره مهاجرت ۳۲۰۰ محل جدید را برای اقامت پناهجویان در سال ۲۰۱۵ جستجوکند. براساس آمارمنتشرشده ازسوی اداره کل امورمهاجرت، کشورها و شمارکودکان پناهجوی تنهایی که درسال جاری از آنجا به سوئد آمده‌اند به این ترتیب است:  اریتره ۱۲۷۴،  افغانستان ۹۷۶، سومالی ۸۰۰، سوریه ۸۶،
مراکش ۲۸۴،  الجزایر۹۲، آلبانی ۶۴،  اتیوپی ۵۷، عراق ۵۱ و کودکان بی سرزمین نیز ۲۷۱ نفر.

خروج سالانه ۱۸۰ هزار جوان از ایران

صندوق بین المللی پول همانند هر ساله گزارش نیم ساله خود را برای ماه اکتبر امسال در مورد موقعیت سلامت اقتصادی کشورهای جهان منتشر کرد. گفت وگو با دکتر فریدون خاوند استاد اقتصاد در فرانسه.

درباره ایران، درخبرهای پیشین آمده بود که، این صندوق رشد اقتصادی ایران را برای سال جاری میلادی، ۲۰۱۴، یک ممیزپنج درصد وبرای سال ۲۰۱۵ دو ممیزدو درصد پیش بینی کرده است.
براساس گزارش صندوق اقتصاد چهارصد میلیارد دلاری ایران پس ازدوسال رشد منفی، درسال جاری میلادی یک ممیزپنج درصد رشد خواهد داشت.
از ارقام مربوط به پیش بینی داده‌های اقتصاد ایران که بگذریم صندوق بین المللی پول امسال نیزبه موضوع مهمتری درمورد کاهش مزمن ثروت انسانی درایران امروزپرداخته که نگرانی‌های گذشته را همچنان تکرارمی کند و آن معضل «فرارنخبگان» ایران است که سرزمین مادری خود درجستجوی زندگی بهتروبهروری بیشترهمه روزه ترک می کنند.
به گزارش منابع خبری ایرانی فرارمغز‌ها یا به گفته نویسنده فرارو «ایران گریزی» خروج ژن‌های باهوش امروز دامن گیرزنان و دختران ایرانی نیزشده است.
به گزارش این منابع آخرین آمارازمیزان مهاجرت نخبگان ایرانی، دختران و زنان راچهل درصد از مجموع تمام مغزهایی دانسته که از کشورفرارمی کنند. بنا براین گزارش، درحال حاضر، چهل و سه درصد زنان ایران بیکارهستند واین می تواند یکی ازعوامل تلاش برای گریزکشورباشد.


صندوق بین المللی پول درآخرین گزارش خود مقام اول مهاجرت نخبگان را به ایران اختصاص داده است.
به گزارش صندوق بین المللی پول سالانه حدود یک صد و هشتاد هزار ایرانی تحصیل کرده از کشورخارج می‌شوند، به این امید که زندگی و شغل بهتری پیدا کنند. به گفته وزیرسابق علوم درجمهوری اسلامی این مهاجرت‌ها سالانه یک صدو پنجاه میلیارد دلارضرربه کشوروارد می‌کند و ثمره سال‌ها سرمایه گزاری و هزینه، نصیب کشورهای توسعه یافته می‌شود.
به گزارش فراروازمهم‌ترین دافعه‌ها می‌توان به فاصله طبقاتی زیاد، نابرابری درآمد وهزینه، بی‌قانونی و پارتی بازی، فرهنگ کاری ناکارآمد و بی‌عتدالتی اشاره کرد و برای جاذبه‌های جامعه مقصد هم می‌توان از رفاه اجتماعی و اقتصادی، آزادی‌های اجتماعی، وجود فرصت‌های شغلی و امنیت شغلی، و نظام آموزشی کارآمد نام برد.
آمار‌ها می‌گویند که امکان اشتغال به کارزنان درایران نسبت به مردان پنجاه درصد کمتراست به نحوی که نرخ بیکاری مردان پانزده تا بیست وچهارساله دربهارامسال بیست ویک درصد و نرخ بیکاری زنان درهمین گروه سنی چهل و سه ممیز چهاردرصد بودکه حاکی از بیکاری دو برابر زنان نسبت به مردان است.
به گزارش فرارو، کار‌شناسان می‌گویند بی‌توجهی به توان بلقوه زنان و استفاده نکردن از توانمندی‌های آنان می‌تواند فرصت‌های فراوان را نابودکند. هراندازه که میزان بیکاری زنان تحصیل کرده بیشترو مشارکت اقتصادی آن‌ها کمترشود، تعداد آن‌ها درآمارمهاجرت از کشوربیشترخواهد شد.

News link: www.persian.rfi.fr